دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تربیت دینی» ثبت شده است

مدرسه ی علوی، الگویی موفق (2): پیشینه

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ق.ظ

مدرسه ی علوی در سال 1335 ش به کوشش مرحوم علامه کرباسچیان، مرحوم رضا روزبه و چندی از دوستان روحانی و بازاری این دو بزرگوار در تهران تأسیس شد. مرحوم علامه که از شاگردان با استعداد آیة الله بروجردی و علامه طباطبائی رحمهما الله بود، با درد تربیت جوانان ایران، مسیر مرجعیت را -که به گفته ی هم درسان و اساتیدش، فاصله ی چندانی با انتهای آن نداشت- رها کرد و به تهران آمد. در آن روزگار، خانواده های مذهبی مجبور بودند برای فرزندان خود یکی از این دو راه را برمی گزیدند: مذهبی ماندن به قیمت محرومیت از تحصیلات یا تحصیل به قیمت سست شدن عقاید دینی. چرا که در مدارس مدرن آن زمان عمدتاً ارزش های غربی یا شرقی حاکم بود و بسیاری از مدارس، توسط مسیحیان و بهائیان و استعمارگران تأسیس می شد. معدود مدارس اسلامی نیز که در آن زمان مشغول به فعالیت بودند، از نظر علوم جدید یارای رقابت با اینگونه مدارس را نداشتند. شعار علامه، همراه کردن دین و اخلاق و معنویت با علم و تکنیک روز بود. هدف او، علاوه بر حفظ «ایتام آل محمد»، تربیت نسلی از نخبگان بود که در آینده، جای منورالفکرهای دین گریزی را که «پست های حساس» مملکت را اشغال کرده بودند، بگیرند. از همین روی، یکی از اصول مدرسه فراهم کردن امکانات آموزش علوم جدید در بهترین سطح ممکن بود. همین جنبه، باعث شد علوی در زمانی کوتاه در میان سایر مدارس به جایگاهی برجسته دست یابد. به طوری که مدرک فارغ التحصیلی از دبیرستان علوی، در سطح دانشگاه های جهان امتیاز محسوب می شد. (1) 

اما همه ی این تلاش ها در ارتقای سطح علمی مدرسه و تربیت افراد متخصص، نسبت به تربیت انسانی، اخلاقی و دینی و ساختن افراد متعهد در جایگاه دوم قرار داشت. همّت اصلی علامه و هدف اساسی او، انسان سازی بود. لذا نوآوری های علوی در این جنبه نیز بسیار جالب توجه است. در مطالب آینده، به گوشه هایی از نوآوری های تربیتی علوی اشاره خواهیم کرد، ان شاء الله.


1) حتی گفته شده فردی در ترکیه به جعل مدرک فارغ التحصیلی از علوی اشتغال داشته!

بزرگ مربی هستی

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۲۹ ب.ظ

پادشاهی به قصد شکار خارج شد و با دیدن آهویی، طمع در صید او بست؛ پس ملازمان را فرمود او را به من واگذارید که میل دارم به تنهایی صیدش کنم. چون به تعقیبش درآمد، حیوان ملتفت شد و پا به فرار گذاشت. شاه در پی او تاخت و تاخت تا از همه ی همراهان دور شد. چون به سعی و جهد نتوانست آهو را صید کند، متوجه خرگاه خود شد؛ اما دریغ که راه را گم کرده و در بیابان بی آب و علف، اسیر حیرت و سرگردانی شده بود...

یادمان که نرفته ... ؟

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۱ ق.ظ
یکی از ابعاد کلیدی در امر تربیت که غالباً مورد غفلت قرار می گیرد، مهدویت است. اول آن که اساساً بسیاری از برنامه ریزان آموزش و پرورش و دردمندان این حوزه آن را از یاد برده اند. دیگر آن که بیشتر مربیان به آن توجه ندارند و توجه نمی دهند، مگر در حد برگزاری جشن ولادت یا تاجگذاری (!!!) یا ...  و سوم این که کسانی که دغدغه ی تربیت مهدوی دارند، غالباً دچار افراط در یکی از دو دیدگاه زیر اند:

1- تا وقتی که فکر می کنیم می توانیم خودمان در اصلاح وضعیت جامعه کاری از پیش ببریم، ول معطلیم!

2- تا وقتی که نشسته ایم کسی بیاید و جامعه را اصلاح کند، خبری نمی شود!

در ادامه به توضیح این دو دیدگاه می پردازیم و توضیحی درباره ی جمع این دو نظر می آوریم.

شکل گیری حب و بغض (کنه تربیت دینی 2)

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۴ ب.ظ

اخیراً با گروهی دانشجو و طلبه به یک منطقه ای روستایی رفته بودیم و برای تعدادی دانش آموز دبستانی کلاس هایی داشتیم. تجربه ی زیبا و مفیدی بود و برای من یک دوره کارآموزی تربیتی. 

خوب یادم می آید قبل از شروع کلاس ها، با سایر مربیان، مختصری درباره ی دغدغه ای که در مطلب کنه تربیت دینی به آن اشاره شد، صحبت کردم. این که شاید تربیت دینی صحیح مخصوصاً برای کودکان، چیزی غیر از آموزش مفاهیم مذهبی به معنای رایج آن باشد؛ این که شاید القای روحیه ی نظم باوری و ایجاد ملکه ی احترام، مهم تر از آموزش شعر "من بچه شیعه هستم" و "اصول دین" باشد و ... در سراسر دوره هم بخش مهمی از دغدغه هایم این بود که چگونه باید مباحثی از اخلاق و آداب را در یک دوره ی دو هفته ای برای بچه های دبستانی جا انداخت. اما حضور افراد با تجربه مانع از آن بود که ما ایده های خام خود را روی بچه های طفل معصوم پیاده کنیم؛ لذا، آن چه در عمل اتفاق افتاد، چندان به اولویت های من نزدیک نبود: اجرای سرود من بچه شیعه هستم (!) و دو سرود مذهبی دیگر، داستان زندگی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، کاردستی و نقاشی مذهبی و ... (البته سعی شد در قالب داستان و کاردستی، بعضی مفاهیم اجتماعی مانند احترام و محبت به دیگران و روحیه ی علاقه به تمیزی و عمران روستا نیز منتقل شود.)

با این که هنوز بر لزوم بازنگری در تربیت دینی تکیه دارم، همراهی با اساتید در این سفر نکته های بسیاری به من آموخت و مطالب مهمی را به من یادآوری کرد. از آن جمله باید به اهمیت جهت دهی به گرایش های متربی یا ایجاد حب و بغض های صحیح اشاره کرد. در ادامه توضیحی در این باره ذکر می شود.

شکل گیری اعتماد در کودک

چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۴۹ ق.ظ

از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نقل شده:

أحِبُّوا الصِّبیانَ و ارحَموهم، و إذا وعَدتُموهم شیئاً فًفوا لهم، فَإنَّهم لایَدرونَ إلا أنّکم تَرزُقونَهُم. (1)

کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنان وعده دادید، به آن وفا کنید؛ زیرا آنان روزى دهنده ی خود را کسى غیر از شما نمی ‏دانند. (یا به عبارت دقیق تر: چیزی نمی دانند إلا این که شما روزی دهنده ی آنان هستید)

این فرمایش رسول اکرم به بحث حساسی در تربیت کودک اشاره دارد: ایحاد ملکه ی اعتماد و طمأنینه.

کودک والدین خود را مسؤول تهیه ی روزی می داند. (اعم از مادی مانند غذا و معنوی مانند محبت و توجه) اگر از دوره ی خردسالی ببیند پدر و مادرش مایحتاج او را فراهم می کنند، روحیه ی اطمینان و دلگرمی در او به وجود می آید. اما اگر به دفعات با کوتاهی پدر و مادر مواجه شود، گونه ای ترس و دلهره ی دائمی و نگرانی از آینده در او پدید می آید و او را در بزرگسالی دچار مشکلات مختلفی می کند. توجه شود که روزی مادی اگر چه مهم است، ولی این جا چندان مورد توجه نیست؛ بلکه تأکید روایت بر محبت، توجه و وفای به عهد است. فراهم آوردن سطح حداقلی از احتیاجات مادی قطعاً عامل مهمی در شکل گیری روحیه ی اعتماد است؛ اما بعد از این سطح حداقلی، آن چه اهمیت دارد توجه، محبت، احترام و کرامت است. (2)

کودکی که به دفعات از پدر و مادر بی توجهی و اهانت مشاهده کند، چگونه ممکن است روانی آرام و مطمئن داشته باشد؟ وقتی طرحواره ای که از مراقب اولیه و نزدیکترین افرادش در ذهن او شکل گرفته، غیر قابل اتکا باشد، چگونه می تواند به دیگر افراد اعتماد کند؟ (ن.ک. اولین جمله از کنه تربیت دینی) آیا چنین فردی می تواند به راحتی روحیه ی توکل و تفویض را در خود پیاده کند؟ آیا آرامش - که مربیان بزرگ آن را شرط اساسی رشد مادی و معنوی می دانند - برای او به این راحتی حاصل می شود؟



1. کافى ، ج 6، ص 49، ح 3 (برگرفته از hadith.net)

2. ناگفته پیداست، همان طور که کوتاهی در برآوردن نیازهای کودک، بی اعتمادی و دلهره ی دائمی در او ایجاد می کند، زیاده روی در این امر نیز ممکن است به مسائلی چون وابستگی بیش از حد، تنبلی، بی دردی و ... منجر شود که مشکلاتی بس خطیر در پی دارد.

کُنه تربیت دینی

دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱ ب.ظ

چرا در جامعه ی ما که ادعای مسلمانی داریم، 70 درصد روابط اجتماعی مبتنی بر بی اعتمادی است؟ چرا اخلاق رانندگی در میان ما غایب است؟ چرا قانون گریزی در جامعه ی ما قانون شده؟ چرا دروغ از لوازم جدایی ناپذیر زندگی های ماست؟ چرا رشوه جزء سازوکارهای معمول روندهای اداری است؟ چرا میان ما احترام متقابل کمرنگ است؟ و و و ...

این سؤالات به ذهن هر کس که دغدغه ی فرهنگ دارد خطور می کند. در ادامه ی مطلب کوشیده ایم به یکی از عوامل ضعف اخلاقی در جامعه اشاره کنیم.