دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه» ثبت شده است

فرهادِ توران و فرهادهای خاموشِ ایران

سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۳۰ ق.ظ

مستند «توران خانم» ساخته رخشان بنی‌اعتماد و مجتبا میرتهماسب، روایتی ساده و صمیمی از واپسین سال‌های عمر پربرکت بانو توران میرهادی است که تلاش می‌کند دغدغه‌های این بزرگ‌زن تاریخ آموزش و پرورش ایران را در این سال‌ها نشان دهد. این مستند حاصل همراهی چهارساله با بانوی 85 ساله و روایتگر تلاش‌های ایشان در «شورای کتاب کودک» و راهبری تألیف «فرهنگنامه‌ی کودکان و نوجوانان» است. دیدن این مستند، بهانه‌ای شد تا چند سطری درد دل بنویسم برای آنان که دلی در گرو فرهنگ و تربیت این مرز و بوم دارند.

سروش: یک قطره‌ی آب در درون خانه ...

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۵۲ ب.ظ

دیروز، به طور اتفاقی چشمم به خبری خورد که مرا سخت، خوش آمد!
مدت‌هاست اخبار نرم‌افزارها و زیرساخت‌های رسانه‌ای ملی را رصد می‌کنم. چرا که می‌دانم ملی‌سازی شبکه‌های انتقال داده (برای داده‌هایی که مبدأ و مقصدشان درون کشور است) اولاً چقدر به بهبود سرعت و کیفیت شبکه‌ی ارتباطی کمک می‌کند(1) و ثانیاً چه نقش پررنگی در خودکفایی اطلاعاتی و امنیتی کشور دارد.
برنامک‌هایی از قبیل بیسفون، سلام، فانوس، انار، قاصدک و غیره، با درجات توفیق و اقبال عمومی متفاوت، نتیجه‌ی تلاش‌های هم‌وطنانمان در زمینه‌ی برنامک‌های ارتباطی تلفن همراه بوده. امثال ما حامیان #تولید_ملی و #خودکفایی_در_زیرساخت‌های_رسانه‌ای ، همین‌ها را نیز مورد حمایت قرار می‌دادیم و اطرافیان را به استفاده از آن‌ها - ولو در کنار برنامک‌های متداول خارجی و فقط به نیت دادن بازخورد و کمک به بهبود- تشویق می‌کردیم. ولی انصافاً اگر واقع‌گرایانه نگاه کنیم، هیچ کدام از این برنامک‌های ایرانی یارای رقابت با رقبای خارجی خود از قبیل تلگرام، واتس اپ و ... را نداشتند. حتی با وجود امکاناتی فوق‌العاده (مثلا تماس صوتی با هر شماره تلفی حتی تلفن ثابت در برنامک بیسفون)، نمی‌دانم چه چیزی آن‌ها را از گردونه‌ی رقابت با رقیبان خارجی‌شان بیرون می‌کرد. آن‌ها عمدتا (علاوه بر باگ‌های جزئی و کمبودهای کوچک) رابط کاربری (user interface) زیبا و جذابی نداشتند و بر خلاف امثال تلگرام - که آدم را بدون آن که کار خاصی داشته باشد، جذب می‌کنند و در محیط خود نگه می‌دارند- کاربر را از خود خسته می‌کردند!

اما دیروز، خبر انتشار عمومی نسخه‌ی آزمایشی برنامک #سروش را که شنیدم،

بی‌معطلی آن را دانلود کردم و فکر می‌کردم مثل همیشه با یک اپ متوسط روبه‌رو خواهم شد که این بار، به جهت پشتوانه‌ی خوبی که دارد (صدا و سیما) کمی قوی‌تر است؛ اما با دیدن فضای برنامه، نظرم عوض شد و به طور جدی به آن امیدوار شدم! به همه‌ی شما عزیزان – مخصوصاً کسانی که داعیه‌ی عِرق ملّی یا دغدغه‌ی خودکفایی جامعه‌ی اسلامی دارند- توصیه می‌کنم این برنامک را نصب و استفاده کنید. هر چند ممکن است اشکالات و باگ‌های جزئی در آن دیده شود و راه درازی تا موفقیت کامل در پیش داشته باشد، اما اولاً استقلال اطلاعاتی و امنیتی کشور و عمل به قاعده‌ی نفی سبیل(2)، به تحمل این اشکالات جزئی (که واقعا در مورد این برنامک هم چندان معتنا به نیست) می‌ارزد و حیف است همین یک قطره‌ی آب درون خانه‌ی خود را به بهانه‌ی جوی آب خارجی‌ها از دست بدهیم:

کاریز درون جان تو می‌باید         کز عاریه‌ها تو را دری نگشاید

یک قطره‌ی آب در درون خانه      به زان جویی که از برون می‌آید (3)

ثانیاً بهبود و تسریع توسعه‌ی این برنامک جز با حمایت ما میسر نیست. این حمایت هم برای عموم به این اشکال است:

  1. عضو شدن و بالا رفتن تعداد کاربران که به طور مستقیم با روحیه و احساس وظیفه‌ی توسعه‌دهندگان مرتبط است.
  2. قدردانی از تیم توسعه‌دهنده
  3. دادن بازخورد اصلاحی که بدون شک در بهبود زیرساختی، امنیتی، فنی و زیبایی‌شناختی برنامک مؤثر است.
  4. تشویق دیگران به استفاده از این نرم‌افزار و انجام موارد 1 تا 3

1) کره‌ی جنوبی با داشتن سرعت اینترنتی بالغ بر 20 گیگابایت بر ثانیه، رکورددار سرعت اینترنت در جهان است. (منابع متعدد است، از جمله: http://www.statista.com/statistics/204952/average-internet-connection-speed-by-country/ ) این کشور همچنین یکی از کشورهای شاخص در داشتن شبکه‌ی ملی اطلاعات است که گفته می‌شود درصد بالایی از تبادلات داده در این کشور درون‌مرزی است و متخصصان، این ویژگی زیرساختی را در بالا بودن سرعت اینترنت مؤثر می‌دانند.

2) قاعده‌ی نفی سبیل طبق آیه‌ی «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً» (141 نساء) بیان می‌کند که کافران نباید بر جامعه‌ی اسلامی استیلاء داشته باشند. از همین رو، فقهای اسلامی اشتغال به مشاغلی را که مورد نیاز جامعه‌ی اسلامی است واجب کفایی می‌دانند تا دست مسلمانان جلوی اجانب دراز نباشد. (تعاملات به معنای استیلاء نیست. البته مرز آن در جامعه‌ی امروز ظریف شده است.) حال، چرا پزشکی و مهندسی و ... مورد نیاز جامعه و واجب کفایی باشد ولی داشتن شبکه‌ی اجتماعی - که در جامعه‌ی اطلاعاتی امروز، بسیار غلبه آور است- اینگونه نباشد؟!

3) استاد ما شعر را این طور می‌خواندند. البته اصل مصراع سوم در دفتر ششم مثنوی معنوی به این شکل است: یک چشمه‌ی آب در درون خانه

پس از مدت‌ها انتظار

دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۳۸ ب.ظ

پس از مدت‌ها انتظار، اشتیاق و صبر، روز موعود رسید و یک گام عملی در پر کردن یکی از خلأهای جدی جامعه‌ی ما به ثمر نشست:

کتاب «صد و پنجاه هشتگ؛ نهضت سواد رسانه‌ای» نوشته‌ی دو استاد گرانقدر، دکتر سید بشیر حسینی و حسین حق‌پناه، روانه‌ی بازار شد. برای توضیحات بیشتر، دعوت می‌کنیم میهمان یکی از دوستان خوب ما، وبلاگ از سرنوشت باشید.


کودکان مصرف کننده (6)

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۸ ب.ظ

به کجا چنین شتابان؟!

اندیشمندان و محققان معتقدند، حقایق دردناک مربوط به نسل جدید جامعه‌ی امریکا از قیبل میزان ابتلا به ADHD، افسردگی، دیابت، اضافه‌وزن و ... - که نسبت به نسل گذشته افزایشی باورنکردنی داشته است - ابداً بی ارتباط با فرهنگ مصرف، بازاریابی و مصرف رسانه‌ای در این کشور نیست. پژوهش‌ها حاکی از هم‌بستگی مثبت پایدار بین میزان مصرف رسانه‌ای و احتمال ابتلا به افسردگی و استرس وجود دارد. کاهش میزان امید به زندگی این نسل نسبت به نسل گذشته، پدیده‌ای است که در کل دوران مدرن بی‌سابقه بوده است. سبک زندگی غلطی که رسانه‌ها تبلیغ می‌کنند، منجر به یک بحران سلامتی در کشور شده است.

این درحالی است که دولت علاقه‌ای به فکر کردن به این بحران ندارد و دولت و بازاریابان با تأکید بر این بهانه‌ی غیرمنطقی که حفظ سلامت کودکان وظیفه‌ی پدر و مادر است، از زیر بار صدمات جبران‌ناپذیری که به پیکره‌ی اجتماع وارد کرده‌اند، شانه خالی می‌کنند. اما مگر والدین چقدر می‌توانند در برابر این سیل مقاومت کنند در حالی که یک صنعت 15 میلیارد دلاری تنها برای از بین بردن تأثیر والدین شبانه‌روز تلاش می‌کند؟ اصلاً کودکان که 24 ساعت همراه والدین نیستند!

بسیاری از کشورها قانوناً اجازه‌ی این جنایات را به بازار و رسانه نمی‌دهند و این بسیار عجیب است که دولت امریکا عالمانه نسبت به این موضوع سکوت کرده است.

این بود گزارشی از این مستند. اما سخن پایانی:

سخن پایانی

مستند کودکان مصرف‌کننده، از یک نظر، زنگ خطری است برای مدافعان لیبرالیسم رسانه‌ای، آنان که به هزار دلیل – از جمله حق مسلّم آزادی بیان – با محدود کردن رسانه‌ها به هر نحو مخالفت می‌کنند. شکی نیست که آزاد بودن ظاهری رسانه‌ها از بند مقررات ملی از طرفی و مدیریت شدن پنهان آن‌ها توسط کمپانی‌های بزرگ اقتصادی از طرف دیگر، منجر به تبدیل شدن این وسایل ارتباط جمعی به ابزار سودجویی غول‌های اقتصادی می‌شود. مستند کودکان مصرف کننده، پرده از روابطی بر می‌دارد که در ورای فعالیت‌های رسانه‌ای نهفته‌اند. این اثر ارزشمند، به رغم برخی انتقادات وارد به آن، ما را نسبت به خوراک ذهن و روح فرزندانمان حساس‌تر می‌سازد. خوراکی که شاید برای یک نفر مرگ‌آور نباشد؛ اما جامعه‌ای را مسموم خواهد کرد.

از طرف دیگر، این مستند جلوه‌ی دیگری از امپراطوری سرمایه‌سالاری را بر جهان مدرن نشان می‌دهد؛ تا آن جا که انسان به شک می‌افتد که نکند در پس پرده‌ی همین مستند نیز اهداف سودجویانه‌ی سرمایه‌داران نهفته است! این امر، ما را بیش از پیش نسبت به اهداف و نیات فعالیت‌های به ظاهر غیر اقتصادی حساس می‌سازد. هر چند، این حساسیت و تیزبینی، نباید منجر به نفی و طرد تمام فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی و ... شود. همین امروز هم هستند کسانی که درد انسانیت داشته باشند؛ هر چند کبریت احمر اند!

نکته‌ی دیگری که این اثر یادآوری می‌کند، قدرت بلامنازع تأثیرگذاری رسانه‌های بصری بر جوامع است. در این مستند می‌بینیم که تلویزیون، موبایل، سایت‌های اینترنتی، بازی‌های ویدیوئی و امثال این رسانه‌های دیجیتال، چگونه می‌توانند در صورت وجود یک مدیریت آگاهانه، باعث تغییر رفتار جمعیت عمده‌ای از کل ابنای بشر در یک برهه‌ی زمانی شوند. تعارف نیست؛ کدام جمعیت متمدن را می‌توان یافت که از تشعشعات این رسانه‌ها برکنار باشد؟ و آیا انسان‌های اثرگذار فردا، غیر از همین کودکان مسحور رسانه‌ی امروزند؟ آن‌چه امروز هر فرهنگ و تمدنی برای بقای خود نیاز دارد، مجهز شدن به سلاح «مدیریت رسانه‌ای» و «مدیریت هنری» است.(1) غرض این که امروز، در موج سوم و چهارم تمدنی و در جامعه‌ی اطلاعاتی و شبکه‌ای، بی‌معنی است اگر کسی داعیه‌ی اثرگذاری اجتماعی داشته باشد (در هر جهت و با هر شدتی) و رسانه‌های نوین را فراموش کند. امر حیاتی آموزش و پرورش نیز از این قاعده مستثنی نیست.

امیدواریم دست‎اندرکاراین تعلیم و تربیت کشورمان، از بالاترین سطح تا پایین‌ترین سطح (که من و شما را هم شامل می‌شود) به اهمیت رسانه، ابزارهای ارتباط جمعی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و فضای سایبر ایمان بیاورند و قدمی در راه مدیریت این نهاد جوان اجتماعی بردارند.


1) توجه دارید که مدیریت هنری و رسانه‌ای چیزی بیش از تربیت هنرمند و رسانه‌شناس است. بهترین هنرمندان و اصحاب رسانه، تواناترین کارگردان‌ها و بازیگران، حرفه‌ای‌ترین پویانماها و صداگذاران، قابل‌ترین تهیه‌کنندگان و مجریان، همه و همه در صورتی در راستای اهداف یک فرهنگ و تمدن فعالیت خواهند کرد که توسط مدیران آگاه و توانمند هنری و رسانه‌ای، راهبری شوند. این نکته را از استاد بزرگوار، دکتر شاه‌حسینی آموختم.

کودکان مصرف کننده (5)

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۵۱ ب.ظ

کودکان کهنسال

یکی از اثرات فرهنگ مصرفی و مادی این است که کودکان دیگر حق کودک بودن ندارند. آنان به سرعت رشد می‌کنند و مجبورند مثل بزرگسالان لباس بپوشند، رفتار کنند و خرید نمایند. کودکان به طور طبیعی دوست دارند زودتر بزرگ شوند و مثل بزرگترها رفتارکنند و تولیدکنندگان از این میل کودکان استفاده کرده، سن فروش محصول را کمتر و کمتر می‌کنند.
یکی از بهترین نمادهای شیفتگی صاحبان صنعت و سرمایه به فشرده‌سازی دوره‌ی کودکی، ابداع واژه و مفهوم tween است. یعنی سنی بین (between) کودکی و نوجوانی. شرکت‌های زیادی روی تولید محصولات برای این سن و القای نیاز به tween ها کار می‌کنند. البته کران پایین سنی tween چیز نامعلوم و متغیری است: 8 سال، 6 سال یا حتی 4 سال!
راهبرد اصلی برای سوءاستفاده‌ی تجاری از دختران، ترغیب آنان به استفاده از لباس، وسایل و آرایش‌های جذاب و حتی تحریک‌کننده‌ی جنسی است. آنان از سن پایین می‌آموزند که مقبولیت در بین همسالان، تابع جذابیت جنسی است.
پسران نیز می‌آموزند که برای زودتر بزرگ شدن، باید خشونت و سختی و جدیت بیشتری داشته باشند. جنگجویی و تفنگ اسباب بازی داشتن، حس بزرگسالی را به آنان القا می‌کند و اینگونه، در دام بازاریابان می‌افتند. کودکان، هر روز، بیشتر و بیشتر در معرض بازی‌ها و فیلم‌ها و صحنه‌های خشونت‌آمیز و پرخاشگرانه به بدترین نحو آن قرار می‌گیرند. آنان از تماشای خشن‌ترین صحنه‌ها لذت میبرند و می‌آموزند که در هنگام تعارض، باید جنگید و خشن بود.
جالب اینجاست که سیستم درجه‌بندی سنی محصولات رسانه‌ای، توسط خود تولیدکنندگان تنظیم می‌شود. آنان به مرور زمان، محتواهای خشن را برای سنین پایین‌تر تجویز کرده‌اند و در این رابطه، با روان‌شناسان نیز مشورت نمی‌کنند؛ چرا که معیار آنان این نیست که چه سنی برای دیدن این محتوا مناسب است؛ بلکه آنان می‌پرسند: پدران و مادران به بچه‌های چندساله‌ی خود اجازه‌ی دیدن این محتوا را می‌دهند؟! 

استثمار آشکار و پنهان کودکان خردسال

تلاش برای شکار کودکان، به tween ها محدود نمی‌شود؛ محصولات نوزاد هم امروز دارای برندها و تصاویری است که استراتژی «وفاداری به برندها، از گهواره تا گور» را پیاده می‌کند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که کودک از شش‌ماهگی توانایی درک برندها را دارد و لذا می‌توانیم ذهن او را طوری شکل دهیم که به برند ما علاقه‌مند شود و نیازهایی که ما می‌خواهیم احساس کند.
اما یک جریان رسانه‌ای جدید، به وجود آمده و رو به گسترش است که تلاش می‌کند جایگزین مناسبی برای رسانه‌ی مخرب باشد. این برنامه‌های آموزشی کودکانه از اشکالات رایج رسانه‌ها مثل خشونت، محتوای صریح جنسی و جای‌گذاری محصول مبرا هستند و ادعا دارند که می‌توان با استفاده از این برنامه‌ها، خلاقیت و هوش نوزادان را پرورش داد. والدین با تهیه‌ی اینگونه رسانه‌ها برای کودکانشان، احساس می‌کنند که آنان را از دام رسانه‌های بد رهانیده‌اند و به رشد ذهنی‌شان نیز کمک کرده‌اند.
اما سؤالی جدی مطرح است مبنی بر این که آیا این رسانه‌ها واقعاً برای کودکان مفید اند؟ آیا توانایی تحصیلی یا ظرفیت‌های شناختی کودکانی که با این برنامه‌ها تغذیه شده‌اند، تفاوت معناداری با دیگر کودکان دارد؟ تاکنون هیچ پژوهشی چنین چیزی را تأیید نکرده است. اما والدین می‌ترسند اگر برای فرزندانشان این وسایل (کارتون‌ها، اسباب‌بازی‌ها و ...) را تهیه نکنند، آن‌ها از هم‌سن‌های خود عقب بمانند؛ لذا فروشندگان اینگونه محصولات نیز سود کلانی به جیب می‌زنند! نگاهی به میزان سود این شرکت‌ها در سال‌های اخیر، گواه صدقی بر این مدعاست. در واقع، این هم نوعی استثمار است؛ منتها پنهان و در قالبی نرم‌تر و با تبعاتی سبُک‌تر.

 

برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند کودکانی که این کارتون‌های -به اصطلاح- آموزشی را تماشا می‌کنند، دایره‌ی لغات کمتری نسبت به سایرین دارند! نه تنها هیچ پژوهشی بر توانایی یادگیری کودکان زیر 30 ماه از لوازم الکترونیکی صحه نمی‌گذارند، بلکه برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند که صرف تماشای زیاد تلویزیون، به توانایی یادگیری کودکان صدمه می‌زند. هر چه کودکان در خردسالی بیشتر تلویزیون تماشا کنند، احتمال بروز اختلال نقص توجه در سال‌های ابتدایی مدرسه در آنان بیشتر می‌شود و این به ماهیت تلویزیون دیدن (تماشای تصاویر جذاب و متحرک) مربوط است نه به محتوای آن.
در واقع آنچه باعث رشد واقعی توانایی شناختی کودکان میشود، ارتباط چهره به چهره با والدین و برادر و خواهر و همسالان، تعامل با انسانها، دستکاری محیط فیزیکی اطراف با دست و دهان و ... ، بازیهای خلاقانه و حل مسائلِ باز انتهاست، نه تعامل منفعلانه با فضای مجازی تلویزیون. جالب اینجاست که تلویزیون و رسانههای مشابه، نه تنها این نیاز را تأمین نمیکند، بلکه کودکان را از فرصتهای مفید مذکور نیز باز میدارد. تحقیقات نشان داده است که زمانی که کودکان 9 تا 12 سالهی امریکایی طی ده سال گذشته به بازیهای خلاقانه اختصاص میدادند، 94 درصد کاهش یافته است! 
همچنین، بنیاد اساسی تمام تواناییهای شناختی آینده، منوط به روابطهی عاطفی و تعلق و دلبستگی و احساس صمیمیت و اعتماد او به مادر و انسانهای اطراف است؛ چیزی که داشتن تلویزیون و کامپیوتر و اینگونه رسانههای نوین، آن را مختل میکند.
ما امروز با انواع وسایل الکترونیکی قابل حمل، فرصت «با خود سرگرم شدن» را از کودکان سلب کردهایم؛ آن هم با سرگرمیهایی که امکان خلاقیت را از آنان میگیرد. وقتی یک کودک با اسباببازیهای مبتنی بر کارتونها بازی میکند، خودش توانایی خلق داستان را ندارد. جالب اینجاست که این مفهوم به آنها القا میشود که آنها نمیتوانند بدون داشتن وسایل واقعی (مثل تفنگ و شمشیر و چوب جادو) بازی کنند. آنان حتی در همین حد هم اجازهی تخیل و به کارگیری قدرت خلاقیت ندارند.

 

کودکان مصرف کننده (1): معرفی

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۸ ق.ظ

کودکان مصرف‌کننده

کودکان مصرف کننده: تجاری شدن کودکی 1

مستند کودکان مصرف کننده، مرثیه‌ای مختصر از مثنوی هفتاد من کاغذِ چالش‌های تربیت در جامعه‌ی پساصنعتی است؛ حکایت قربانی کردن کودکان به پای خدای سرمایه، توسط دو پاسدار همیشه بیدار سرمایه‌داری، یعنی جادوگر ماهری به نام رسانه و صنعت غول‌آسایی به نام سرگرمی. این مستند، کوشش بیدارگرانه‌ی جمعی از عقلای ملت امریکاست، ملتی که گرفتار چنگال‌های در دستکش مخملی پنهان امپریالیسم اقتصادی شده‌اند و هر لحظه با لذت و ولع و طمع بیشتری خود را فدای خداوندان سرمایه می‌کنند! چرا که به قول تافلر، سلطه با طعم موج سوم (یعنی در جامعه‌ی اطلاعاتی) با زور یا تطمیع اقتصادی صورت نمی‌گیرد که سلطه‌پذیر احساس خفت یا اجبار کند؛ بلکه از طریق تأثیرگذاری خودخواسته و با سلاح علم و رسانه انجام می‌گیرد.

در ایام آینده قصد داریم پرده‌پرده از این نمایش رنگارنگ را برایتان روایت کنیم. امید است که مفید فائده باشد. توجه داشته باشید که دیدن مستند بی‌تردید لطف دیگری دارد ولی سعی داریم با تبدیل تصاویر به کلمات، زمینه‌ی بحث و گفت‌وگوی بیشتر در این باره را فراهم کنیم؛ پس با قلم خود همراهمان باشید.

بخش اول مستند، با زیرنویس فارسی از سایت سیمافکر :

 


1. Consuming Kids: The Commercialization of Childhood

انواع مواجهه ی تربیتی با اینترنت

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۲۰ ب.ظ

مربیان و پدر و مادرهای با دقت، همیشه نسبت به فضای مجازی نگرانی های فراوانی دارند، نگرانی هایی که معمولا به شکل «نفی» ظاهر می شوند. مثلاً این که چگونه دسترسی فرزندانمان به اینترنت را به صورت منطقی «محدود» کنیم. و معمولاً راهکار اثباتی پیش پای متربیان گذاشته نمی شود.

شکی نیست که این گونه برخورد، واکنشی طبیعی و حتی به جا به تهدید فضای مجازی است؛ اما استاد بزرگواری داریم که بیش از آن که معتقد به دور کردن بچه ها از این اقیانوس متلاطم باشند، روی یاد دادن «شنا» تأکید دارند. (بدیهی است آموزش شنا را در استخر شروع می کنند نه در خود دریا!) ایشان مؤکداً یکی از عوامل عمده ی ضربه خوردن فرزندان از فضای مجازی را عدم آشنایی آنان با استفاده های صحیح، مفید و جذاب از این وسیله ی کارآمد می دانند.

باز هم کسانی هستند که در بعد نظری چنین دغدغه ای داشته باشند؛ ولی این استاد عزیز آن را تا حدودی به منصه ی ظهور رسانده اند. یکی از نمونه های این ظهور عملی را در وبلاگ زیر مشاهده کنید: 

کودک خلاق

این وبلاگ نه یک سرگرمی و وقت پر کنی برای خانواده، که به منزله ی همان «استخر» و محملی برای آشنایی فرزندشان با استفاده ی صحیح از اینترنت است.

رسانه و تربیت

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۵۹ ب.ظ

اثر عمیق رسانه های جمعی - خصوصاً رسانه های مجازی - بر زندگی قرن 21 چیزی نیست که کسی از آن بی اطلاع باشد.

یکی از دغدغه های این وبلاگ، بررسی آثار رسانه بر ساختارهای تربیتی جامعه ی امروز است.

(به عنوان اولین مطلب نگاه کنید به: پشت پایی به گذشته ی سیاه، نقدی از دکتر وحید یامین پور در مورد الگوسازی فیلم و کارتون برای کودکان و نوجوانان)


دوستان، این جا جای طرح دغدغه های شماست،

مطالب خود را درباره ی رسانه و تربیت از طریق تماس با من به وبلاگ ارسال کنید.