دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

چرا در ایران مکتب علمی نداریم؟

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۳ ب.ظ

چندی پیش در یکی از کلاس ها بحث از نظریات و مکاتب تربیتی بود، سؤال شد: چرا ما در ایران مکتب نداریم؟

پاسخ استاد قابل تأمل بود. گفت: مشکل ما این است که دنبال کار پیشینیانمان را نمی گیریم.(1) این خصیصه ای است که در روحیه ی جمعی ما ایرانیان بوده و هست. اصلاً مدل بزرگ شدن و مطرح شدن در فضای علمی ایران این است: برو با غول رشته ات در بیفت و او را به چالش بکش تا بزرگت ببینند! مگر می شود «من» دنباله روی فلان استاد شوم؟! «من» برای خودم نظر دارم! گوربابای فلانی!!

در حالی که در غرب، بزرگ شدن یعنی ادامه دادن کار اساتید قبلی؛ لذا در نظریات علمی غرب یک سیر و امتداد منطقی دیده می شود. به عنوان مثال در رفتارگرایی، پاولوف نظریه ای را مطرح کرد، واتسون و سپس گاتری و هال، آن را در روان شناسی پی گرفتند و اسکینر شکل تحول یافته ی آن را در نظریه ی شرطی سازی عامل ارائه داد. بعد هم بندورا با نظریه ی یادگیری شناختی-اجتماعی، نظریات رفتارگرایی را وارد فاز جدیدی کرد. اگر این دنباله رو ها - که در مقابل پیشینیانشان سر خم کرده اند - نبودند، کدام یک از این نظریات تبدیل به مکتب می شد؟ اصلاً کدام یک در فضای جهانی مطرح می شد؟

البته این امتداد در فلسفه ی ما کمابیش دیده می شود. (مکتب مشائی ابن سینا، مکتب اشراق، حکمت متعالیه و نوصدراییان) مسأله آن جاست که ما در بسیاری از علوم - از جمله علوم تربیتی - اصلاً نظریه ای نداریم که بخواهیم مبتنی بر آن مکتبی داشته باشیم! مسأله ی نظریه داشتن هم فرصتی مجزا برای بررسی می طلبد که امید است بنوانیم در آینده به آن بپردازیم.


1) قبلاً در این باره مطالبی نوشته بودیم.

نوآوری های تربیتی علوی -1

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ق.ظ

قرار بود به نوآوری های تربیتی مدرسه علوی بپردازیم. در این جا به صورت فهرست وار این موارد را ذکر می کنیم و توضیح مختصری درباره ی هر یک می دهیم؛ هر چند هر کدام از آن ها می تواند موضوع به عنوان یک پژوهش مستقل مورد بررسی قرار گیرد و به عنوان روش هایی کارآمد و تجربه شده، به نظام آموزشی کشور معرفی شود.

مدرسه ی علوی، الگویی موفق (2): پیشینه

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ق.ظ

مدرسه ی علوی در سال 1335 ش به کوشش مرحوم علامه کرباسچیان، مرحوم رضا روزبه و چندی از دوستان روحانی و بازاری این دو بزرگوار در تهران تأسیس شد. مرحوم علامه که از شاگردان با استعداد آیة الله بروجردی و علامه طباطبائی رحمهما الله بود، با درد تربیت جوانان ایران، مسیر مرجعیت را -که به گفته ی هم درسان و اساتیدش، فاصله ی چندانی با انتهای آن نداشت- رها کرد و به تهران آمد. در آن روزگار، خانواده های مذهبی مجبور بودند برای فرزندان خود یکی از این دو راه را برمی گزیدند: مذهبی ماندن به قیمت محرومیت از تحصیلات یا تحصیل به قیمت سست شدن عقاید دینی. چرا که در مدارس مدرن آن زمان عمدتاً ارزش های غربی یا شرقی حاکم بود و بسیاری از مدارس، توسط مسیحیان و بهائیان و استعمارگران تأسیس می شد. معدود مدارس اسلامی نیز که در آن زمان مشغول به فعالیت بودند، از نظر علوم جدید یارای رقابت با اینگونه مدارس را نداشتند. شعار علامه، همراه کردن دین و اخلاق و معنویت با علم و تکنیک روز بود. هدف او، علاوه بر حفظ «ایتام آل محمد»، تربیت نسلی از نخبگان بود که در آینده، جای منورالفکرهای دین گریزی را که «پست های حساس» مملکت را اشغال کرده بودند، بگیرند. از همین روی، یکی از اصول مدرسه فراهم کردن امکانات آموزش علوم جدید در بهترین سطح ممکن بود. همین جنبه، باعث شد علوی در زمانی کوتاه در میان سایر مدارس به جایگاهی برجسته دست یابد. به طوری که مدرک فارغ التحصیلی از دبیرستان علوی، در سطح دانشگاه های جهان امتیاز محسوب می شد. (1) 

اما همه ی این تلاش ها در ارتقای سطح علمی مدرسه و تربیت افراد متخصص، نسبت به تربیت انسانی، اخلاقی و دینی و ساختن افراد متعهد در جایگاه دوم قرار داشت. همّت اصلی علامه و هدف اساسی او، انسان سازی بود. لذا نوآوری های علوی در این جنبه نیز بسیار جالب توجه است. در مطالب آینده، به گوشه هایی از نوآوری های تربیتی علوی اشاره خواهیم کرد، ان شاء الله.


1) حتی گفته شده فردی در ترکیه به جعل مدرک فارغ التحصیلی از علوی اشتغال داشته!