دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شرایط معلم شدن» ثبت شده است

معلم وقتی اینگونه است ... !

جمعه, ۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۲۱ ب.ظ

در  یکی از مطالب قبلی به فرایند استخدام معلم در کشور سوئد اشاره شد. در این جا نمونه ای از استخدام معلم را در یکی از مدارس غیر دولتی خوب پایتخت مرور می کنیم.

اخیراً یکی دو تا از دوستان که دانشجوی سال دوم فنی هستند، در دبیرستانی به عنوان کمک معلم راهنما(1) مشغول به کار شده اند. به این صورت که از آنان دعوت شده بیایید مثلاً دو روز در هفته کنار دست معلم راهنما کمک کنید. از آن ها پرسیدم آیا به شما جزوه ای، کتابی، چیزی در مورد طرز برخورد با دانش آموزان و کلاً تعلیم و تربیت داده اند؟ جواب منفی بود!

خب این ها از فارغ التحصیل های همان مدرسه بوده اند و جزء آن دسته از فارغ التحصیلان که واجد میزان بالایی از شایستگی های تربیتی مورد نظر مدرسه هستند (تحصیلی، اخلاقی، ارزشی و ...)؛ اما این دلیل نمی شود که آن ها را به عنوان افرادی که بیشترین ارتباط را با دانش آموزان دارند استخدام کنیم، بدون آن که کوچکترین راهنمایی در حوزه ی اصول تعلیم و تربیت به ایشان ارائه شود!

هر چند اضافه شدن به پیکر رسمی آموزش و پرورش ممکن کمی معقول تر و اصولی تر از رویه ی استخدام در برخی مدارس غیر دولتی باشد، این قبیل عملکردها نشانگر دیدگاه عمومی جامعه ی ما به معلم و شایستگی های اوست. تا وقتی این دیدگاه در جامعه حاکم باشد، معلوم است که پیشرفتی در آموزش و پرورش حاصل نمی شود؛ چرا که مهم ترین قوه ی محرکه ی آموزش و پرورش - به نظر متخصصان - معلم است.

پ.ن: چندی پیش مدیر یکی از مدارسی که در آن تحصیل کرده بودم - که حقیقتاً فرد دلسوز، خوش فکر و پرتلاشی هستند - به من فرمودند: «چه خوب است جزوه ای آماده شود برای جوانانی که می خواهند به حیطه ی معلمی و کار مدرسه وارد شوند. شما (به عنوان دانشجوی علوم تربیتی) وقتی درس های مختلفتان را می خوانید، مترصد باشید رؤوس مطالبی را که یک معلم باید بداند، یادداشت برداری و خلاصه کنید تا چکیده ی هر درس، از روان شناسی رشد گرفته تا فلسفه تعلیم و تربیت تا روش ها و فنون تدریس و ...، به صورت یک جزوه ی - مثلاً - دویست صفحه ای درآید و همه ساله، این جزوه در کارگاهی چند روزه به نیروهای جدید تدریس شود.» واقعاً ایده ی بسیار کارآمدی است؛ دوستانی که در این رشته ها هستند، لطفاً مد نظر قرار دهند.


1) معلم راهنما یا مشاور، پدیده ایست که امروزه در بسیاری از مدارس جا افتاده است. این پدیده، هر چند در کشورهای خارجی از سال ها پیش به کار گرفته می شد، در ایران برای اولین بار در مدرسه ی علوی ابداع شد. (تا آن جا که ما و متخصصانی که ما می شناسیم اطلاع داریم. لازم به ذکر است که این طرح، نه تقلید از کشورهای خارجی، بلکه حاصل نوآوری بانیان آن بوده است.) این سمَت، عهده دار رسیدگی به تمامی امور تک تک دانش آموزان یک پایه است و در واقع نخ تسبیح تمام فعالیت های آموزشی - پرورشی مدرسه محسوب می شود. معلم راهنما اختیار تام امور دانش آموزان پایه اش را بر عهده دارد و لذا مسؤولیت کامل آن را نیز قبول می کند. معلمین راهنما معمولاً افرادی باتجربه و با شایستگی های بالا هستند که بتوانند نقش مشاوره و راهبری تک تک دانش آموزان (= فرزندان) خود را در همه ی ابعاد درسی، اخلاقی، اجتماعی و ... به بهترین نحو انجام دهند.

معلم اگر اینگونه می بود ...

يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۳۶ ق.ظ
کلاس استاد بزرگوار، دکتر لطف آبادی، سرشار از دغدغه های تربیتی است. مرد، چنان با درد سخن می گوید که اشک آدم را در می آورد.
یکی از سخن های پردرد ایشان این بود:
حدود 30 درصد معلمان کشور ما دیپلمه اند. این درحالی است که در کشور سوئد که دارای بهترین نظام های آموزشی است، همه ی معلمان، حداقل یک لیسانس آموزش و پرورش دارند و یک دانشجوی لیسانس education در دانشگاه کالمر (Linnaeus University of Kalmar)، برای معلم شدن باید این شرایط را داشته باشد:

1- معدل نمرات مدرسه اش در مقیاس پنج نمره ای سوئد، 5 باشد!
2- حداقل سه سال تجربه ی کار تربیتی داشته باشد. (حتی شده نوشتن یک ستون آموزشی-پرورشی در یک مجله یا روزنامه)
3- نمرات تمام دروسش در دانشگاه 5 باشد!

کسی که این شرایط را داشت، تازه باید به وسیله ی شورایی از اساتید دانشگاهش، تأیید صلاحیت شود. در این صورت کارشناسی education دریافت و اجازه پیدا می کند به صورت کمک معلم وارد آموزش و پرورش شود. تا سه سال دستیار معلم است و عملکرد او توسط دانشگاه و همچنین وزارت آموزش و پرورش رصد می گردد. در صورتی که توانست از خان آخر به سلامت بگذرد، توفیق معلم شدن را پیدا خواهد کرد!

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا ...
ما که اینقدر از وضع دانش آموزانمان می نالیم، بد نیست به وضع معلمینمان هم نیم نگاهی بیندازیم؛ آیا می توان انتظار داشت معلم گزینش نشده، دانش آموز فرهیخته تربیت کند؟