دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

انواع مواجهه ی تربیتی با اینترنت

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۲۰ ب.ظ

مربیان و پدر و مادرهای با دقت، همیشه نسبت به فضای مجازی نگرانی های فراوانی دارند، نگرانی هایی که معمولا به شکل «نفی» ظاهر می شوند. مثلاً این که چگونه دسترسی فرزندانمان به اینترنت را به صورت منطقی «محدود» کنیم. و معمولاً راهکار اثباتی پیش پای متربیان گذاشته نمی شود.

شکی نیست که این گونه برخورد، واکنشی طبیعی و حتی به جا به تهدید فضای مجازی است؛ اما استاد بزرگواری داریم که بیش از آن که معتقد به دور کردن بچه ها از این اقیانوس متلاطم باشند، روی یاد دادن «شنا» تأکید دارند. (بدیهی است آموزش شنا را در استخر شروع می کنند نه در خود دریا!) ایشان مؤکداً یکی از عوامل عمده ی ضربه خوردن فرزندان از فضای مجازی را عدم آشنایی آنان با استفاده های صحیح، مفید و جذاب از این وسیله ی کارآمد می دانند.

باز هم کسانی هستند که در بعد نظری چنین دغدغه ای داشته باشند؛ ولی این استاد عزیز آن را تا حدودی به منصه ی ظهور رسانده اند. یکی از نمونه های این ظهور عملی را در وبلاگ زیر مشاهده کنید: 

کودک خلاق

این وبلاگ نه یک سرگرمی و وقت پر کنی برای خانواده، که به منزله ی همان «استخر» و محملی برای آشنایی فرزندشان با استفاده ی صحیح از اینترنت است.

نگرش تربیتی

يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۰۹ ب.ظ

موسم بهار است و موقع کاشت گل و گیاه! عزیزی به خانه مان آمده بود و غرق تماشای تلاش کسانی بود که در حیاط منزل مشغول کاشت سبزی بودند. شاید حدود یک ساعت به تماشا ایستاده بود.

با من که رو به رو شد، نگاهی کرد و گفت: 

«تازه فهمیدم تربیت چقدر سخت است. می بینی برای کاشتن چند گل و بوته چقدر باید روی خاک کار کنند؟»

جالب است. ما از دیدن کاشت سبزی ذهنمان سر سفره ی آبگوشت می رود و او از دیدن آن به اهمیت زمینه سازی در تربیت پی می برد! ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا. 

مربی کسی است که با دیدن هر اتفاق، برداشت انسانی و تربیتی کند. 

(مرحوم علی صفایی حائری در این زمینه ید تولایی داشت. بنگرید به: آیه های سبز، علی صفایی حائری، لیلة القدر و سایر کتاب های آن استاد فقید)

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم

يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۵۹ ب.ظ

واقعاً خیلی از کارهایی که ما انجام می دهیم را اگر متربیان و شاگردان و بچه هایمان انجام دهند، مدت ها از خواب و خوراک می افتیم که چرا منِ مربی نتوانستم فلانی را طوری تربیت کنم که فلان خطا را نکند!! دقایقی فکر کنیم ... این طور نیست؟

اصلاً ما باید که را تربیت کنیم؟

مولا علیه السلام فرمود:

«مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسّ إماماً فَلیَبدَأ بتَعلیمِ نَفسِهِ قبلَ تأدیبِ غَیرِهِ و لْیَکُن تَأدِیبُهُ بسیرتهِ قبلَ تأدِیبِهِ بلسَانِهِ و مُعَلِّمُ نَفسِهِ و مُؤَدِّبُهَا أحَقُّ بالإجلَالِ مِن معلم النَّاسِ و مُؤَدِّبِهِم.»

کسی که خود را پیشوای مردم قرار می دهد، باید قبل از آن که به تأدیب دیگران اقدام کند، آموزش خود را آغاز نماید

و تربیت او با رفتارش باید بر تربیت با گفتارش مقدَّم باشد

و کسی که آموزگار و ادب کننده ی خود باشد، بیش از آموزگار و ادب کننده ی مردم سزاوار ستایش است.

نهج البلاغه، حکمت 73

چرا روستاهایمان دارند طراوتشان را از دست می دهند؟

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۵۶ ب.ظ

یکی از مسائلی که روستاهای کشور با آن دست به گریبانند، مهاجرت جوانان روستا به شهر است. در سفری که به شهرستان نهبندان داشتیم، این امر کاملاً به چشم می خورد. روستاها عموماً راهنمایی و دبیرستان ندارند، جوانان روستا به تشویق والدین برای ادامه ی تحصیل به شهر می روند، جذب شهر می شوند و دیگر به جز برای عید دیدنی به روستایشان باز نمی گردند! تا حدی که بسیاری از روستاها رفته رفته از جوانان خالی شده و سکنه ای ندارد جز پیرمردان و پیرزنانی که چند صباحی بیش زحمت کار طاقت فرسا سر زمین و چراگاه بر دوششان نیست.

مهاجرت جوان یعنی خالی شدن روستا از نیروی کار و فقدان نیروی کار یعنی تعطیلی مشاغل روستایی و تعطیلی مشاغل روستایی یعنی قطع شدن یکی از بازوهای توانمند و ارزنده ی تولید در کشور. و این، تنها یکی از پیامدهای مهاجرت روستاییان به شهر است.

این مشکل علل متعددی دارد ولی یکی از عوامل آن که به ما مربوط می شود می تواند فقدان آموزش های مخصوص روستا باشد.

جوانی را تصور کنید که در شهر لیسانس گرفته. در هر رشته ای. کدام یک از آموزش هایی که در دوره ی دبیرستان و دانشگاه دیده او را برای کار در روستا مهیا می کند؟ اصلاً کدام درس یا دوره ی آموزشی است که او را - مستقیم یا غیر مستقیم - به مهاجرت ترغیب نکند؟ ممکن است به رشته هایی همانند توسعه ی روستایی، مهندسی کشاورزی، مدیریت تولیدات روستایی و ... اشاره کنید؛ اما به دلیل فقدان هدایت تحصیلی، عموم متقاضیان روستایی به رشته های با منزلت گرایش دارند و نه به رشته هایی که به آن نیاز دارند و دانشجویان این رشته ها نیز - اگر حاضر به کار در روستا شوند - کاری از پیش نخواهند برد؛ که مدیریت چگونه بدون نیروی کار ممکن است؟

در هر حال به نظر می رسد جای آموزش و پرورش مخصوص روستا در نظام آموزشی ما خالی است. 

امیدوارم با کمک شما، در آینده مطالبی درباره ی این موضوع به تدریج گردآوری شود.

ضمناً این مطالب صرفاً از مشاهده و استقراء به دست آمده؛ لذا هیچ بعید نیست کلاً ناصواب یا لااقل ناقص باشد. پس: اگر بینی که نابینا و چاه است ...

رسانه و تربیت

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۵۹ ب.ظ

اثر عمیق رسانه های جمعی - خصوصاً رسانه های مجازی - بر زندگی قرن 21 چیزی نیست که کسی از آن بی اطلاع باشد.

یکی از دغدغه های این وبلاگ، بررسی آثار رسانه بر ساختارهای تربیتی جامعه ی امروز است.

(به عنوان اولین مطلب نگاه کنید به: پشت پایی به گذشته ی سیاه، نقدی از دکتر وحید یامین پور در مورد الگوسازی فیلم و کارتون برای کودکان و نوجوانان)


دوستان، این جا جای طرح دغدغه های شماست،

مطالب خود را درباره ی رسانه و تربیت از طریق تماس با من به وبلاگ ارسال کنید.

شکل گیری حب و بغض (کنه تربیت دینی 2)

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۴ ب.ظ

اخیراً با گروهی دانشجو و طلبه به یک منطقه ای روستایی رفته بودیم و برای تعدادی دانش آموز دبستانی کلاس هایی داشتیم. تجربه ی زیبا و مفیدی بود و برای من یک دوره کارآموزی تربیتی. 

خوب یادم می آید قبل از شروع کلاس ها، با سایر مربیان، مختصری درباره ی دغدغه ای که در مطلب کنه تربیت دینی به آن اشاره شد، صحبت کردم. این که شاید تربیت دینی صحیح مخصوصاً برای کودکان، چیزی غیر از آموزش مفاهیم مذهبی به معنای رایج آن باشد؛ این که شاید القای روحیه ی نظم باوری و ایجاد ملکه ی احترام، مهم تر از آموزش شعر "من بچه شیعه هستم" و "اصول دین" باشد و ... در سراسر دوره هم بخش مهمی از دغدغه هایم این بود که چگونه باید مباحثی از اخلاق و آداب را در یک دوره ی دو هفته ای برای بچه های دبستانی جا انداخت. اما حضور افراد با تجربه مانع از آن بود که ما ایده های خام خود را روی بچه های طفل معصوم پیاده کنیم؛ لذا، آن چه در عمل اتفاق افتاد، چندان به اولویت های من نزدیک نبود: اجرای سرود من بچه شیعه هستم (!) و دو سرود مذهبی دیگر، داستان زندگی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، کاردستی و نقاشی مذهبی و ... (البته سعی شد در قالب داستان و کاردستی، بعضی مفاهیم اجتماعی مانند احترام و محبت به دیگران و روحیه ی علاقه به تمیزی و عمران روستا نیز منتقل شود.)

با این که هنوز بر لزوم بازنگری در تربیت دینی تکیه دارم، همراهی با اساتید در این سفر نکته های بسیاری به من آموخت و مطالب مهمی را به من یادآوری کرد. از آن جمله باید به اهمیت جهت دهی به گرایش های متربی یا ایجاد حب و بغض های صحیح اشاره کرد. در ادامه توضیحی در این باره ذکر می شود.