دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

شاهکاری مدفون زیر غبار بیگانه‌پرستی

شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۱۵ ب.ظ
در یکی از گروه های استثناءاً مفید شبکه‌های ارتباطی (!)، از استادی بس بزرگ یاد رفته بود، استادی که طبق معمول، مجاهدتهای شگفت آورش که می تواند ثمراتی جدی برای آموزش و پرورش ما داشته باشد، در فضای بیگانه‌پرستی و پیرامون‌ناشناسی ما،در حال فراموش شدن است. متن زیر، عینا نقل شده از یکی از اعضای بزرگوار گروه مذکور است.
امیدواریم نقل خاطرات این بزرگان، به ما کمک کند که وظیفه‌مان را در قبال آن‌ها انجام دهیم یعنی  از تجربه‌ی ایشان استفاده‌های لازم را ببریم.
 
* * *

استاد سیّد حسن نیّرزاده نوری

در میان اندیشمندان تعلیم و تربیت، خانم " ماریا مونتسوری" به عنوان یک معلم نمونه و صاحب سبک همواره مورد احترام است. اندیشه های والای مونتسوری در یک جمله نهفته شده است:"کودکان می آموزند که نظم از درون آزادی زاده می شود. اجازه دهید که کودکان بنا بر طبیعت واقعی خویش، آزادانه رشد کنند" . مونتسوری در سال 1952 درگذشت اما بعداز همه این سالها هنوز هم، در همه کلاسهای آموزشی فرهنگیان ما و حتی برنامه ریزان نظام آموزشی ما، این اندیشه تبلیغ شده و مورد تاکید قرار میگیرد .
درحالیکه بسیاری از صاحب نظران و مسوولان فعلی ما اگر کمی به خاطرات خود رجوع کنند، به یاد می آورند سالهای کودکی و نوجوانی خود را که در سالهای ابتدای دهه 60، غروب هر چهارشنبه، تلویزیون، مدرسه ای را به نمایش می گذاشت که پیر مردی روستایی با مهربانی، دانش آموزان ایرانی را به ده سربندان می برد. ردایی بلندی بر تن داشت و کلاهی بر سر و عصایی در دست و با حالتهای مخصوص و جابجایی کلاه خود، به تنهایی نقش کدخدا، شعبانعلی، اکبر آقا و...را ایفا میکرد .
و گاهی نیز با صدای گرم خود و با آن دوچوبش آوازی سرمی داد و دانش آموزان را با خود همراه می کرد و هنگامی که پایان کلاس می شد و دانش آموزان، علاقه ای به ترک کلاس درس نداشتند .و همین ویژگی منحصر به فرد موجب می شد که نه فقط بچه ها بلکه بزرگترها نیز غرق تماشای نحوه آموزش الفبای آن معلم پیر تلویزیون می شدند. او کسی نبود جز مرحوم سیدحسن نیرزاده نوری.
هرچند که روش و منش آن مرحوم عملی تر و مدرن تر از اندیشه های خانم مونتسوری بود، اما در طی چندسالی که از مرگ او میگذرد نتوانسته ایم، به نحو شایسته ای او را به جامعه تعلیم و تربیت و لااقل در مراکز آموزشی خود، معرفی کنیم و حتی او را فراموش کرده ایم و دریغ از پخش یک ویژه برنامه در آستانه سالمرگ او....
مکتب او، کلاس درس زندگی بود، در نقش،کدخدای سربندان با اکبر که تربیتی نادرست داشت، دوست میشد و با تذکر به اکبر آقا، مسائل تربیتی و مذهبی را به شکل غیرمستقیم به بچه ها آموزش میداد.
با شخصیت شعبان به بچه ها می فهماند که نقض عضو عیب نیست و در تمامی صحنه ها از شعبان به عنوان فرد عاقل و قابل احترام یاد می کرد و حتی او را مشاور خود قرار می داد. استاد الفبای زندگی و مجموعه ای از خصایل خوب و پسندیده را در روح بچه ها تزریق می کرد. پایبند به مقررات خشک آموزشی نبود هیچ چیز را تحمیل نمی کرد ترس و دلهره در کلاس درس او جایی نداشت و کلاس درس معلم یکپارچه گوش و هوش و حواس می شد.
هنگام آموزش واژه آب به ناگاه لیوانی آب روی تخته سیاه می ریخت و توجه همه دانش آموزان را از همان لحظه اول به خود و درس جلب می کرد. و اینها همه، همان تئوری خانم مونتسوری است که سن 6 تا 12 سال را زمانی می داند که کودک نه تنها با دستانش کار می کند، با چشمانش می بیند و حس می کند؛ بلکه با تخیلات و آرزوهایش بال می گیرد و پرواز می کند.
مرحوم نیرزاده سالیان سال با نمایشهای دلنشین و جذاب خود کودکان را به وجد می آورد تا آنجا که آنها قوانین خشک مدارس و کلاس ها را از یاد می بردند، همانطور که خود گفته بود در دوران دبستان به دلیل سخت گیریهای زیاد معلمان تصمیم گرفت در آینده شغل شریف معلمی را انتخاب کند تا راهنمای دیگران شود. چرا که او به آموزش غیرمستقیم معتقد بود. به معلومات اهمیت می داد و دنیای شیرین و رنگین آنها را با صدای گرم و نگاه پر مهر شیرین تر و رنگین تر می ساخت .
سفارش مرحوم نیرزاده، به سایر معلمان این بود که ابتدا باید نیازهای روحی و روانی دانش آموزان را شناخت و پس از آن کار آموزش را آغاز کرد و می گفتند: درس برای دانش آموزان شربت تلخی است که معلم باید آن هنر را داشته باشد که آن را شیرین نماید و در اختیار دانش آموزان قرار دهد.
آقای نیرزاده می گفت: نباید دانش آموز بفهمد که می خواهیم به او تکلیف دهیم که درس بخواند درس خواندن از روی اجبار در جان و دل کودک باقی نمی ماند به همین دلیل بود که روش ابداعی خود را 30 سال تدریس کردند و معلمان بسیاری را تربیت نمودند .
کار مرحوم نیرزاده فقط آموزش الفبا نبود او تمامی مفاهیم تربیتی را نیز از این طریق به دانش آموزان منتقل می کرد و هر درس استاد نکات فراوان تربیتی و اخلاقی هم داشت و زبان تهدید را، حتی برای ضعیف ترین دانش آموزان هم ، به کار نمی برد.
اردیبهشت در راه است . هفته معلم و نیز سالگرد درگذشت استاد ، می تواند بهانه ای باشد برای یادکرد آن زنده یاد.
مسوولانی که به واقع در اندیشه پویا کردن نظام آموزشی هستند، می توانند الگوی تدریس او را از تلویزیون و یا لااقل با توزیع نرم افزارهای آموزشی در مدارس رواج دهند و اگر فرصتی شد و همتی بود، برای معرفی آن شیوه ها، جشنواره هایی را برپا کنند و کلاسهایی را برگزار کنند.
بی تردید، بجای آنکه بر شیوه های وارداتی که در سایر کشورها امتحان شده، اصرار کنیم ، می توانیم این الگو را در کشور رایج سازیم . شاید، فرار از کلاسهای درس و مردودی ها و... در نهایت تنفر از تحصیل در دل کودکان و نوجوانان کاهش یابد، هرچه هست الگوی آزموده شده در کشور است و نتایج آن را به چشم و عمل خود می بینیم.
استاد سیّد حسن نیّرزاده نوری در روز 14 شهریور ماه سال 1362 چشم از این جهان فرو بستند.
و آخر آنکه ، مزار استاد سیدحسن نیرزاده نوری، در باغ طوطی شاه عبدالعظیم واقع شده است.
 
بخشی از این نوشته، برداشت آزادی بود از مقاله آقای مجیدزندی در روزنامه جمهوری اسلامی
06/02/1386
 
* * *
هر چند به برخی نکات مندرج در متن فوق، از جمله مقایسه‌های روش استاد با روش مونته سوری نقدهایی وارد است، جانِ کلام، اشاره به مطلبی مهم دارد و بر یک دمل دیرینه‌ی دنیای ما نیشتر می‌زند و آن، همان نکته ایست که در یکی از مطالب پیشین وبلاگ، به بخشی از آن اشاره رفته بود.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی