واقعا چرا که نه؟!
فصل امتحانات است و در حال مطالعه با یکی از دوستان هستیم که دانشجوی عمران آب و فاضلاب است. (1)
کتاب قطور «هیدرولوژی مهندسی» دکتر صفوی جلویش باز است و دارد با مسائلش دست و پنجه نرم میکند.
ناگهان سر بلند میکند و بیمقدمه میگوید:
«چقدر خوب میشد اگه یه درس اول کارشناسی داشتیم که کلّیات رشتهمون رو به ما معرفی کنه. به ما میگفتن مثلا صنعت آب صفرش اینجاست، صدش اونجا! بعد برای رسیدن به صد به فلان و فلان و فلان چیز نیاز داریم. یعنی خلاصه یه نقشه ی کلی از رشتهمون داشتیم، دقیقا میدونستیم کدوم درس کجای کار به دردمون می خوره ...»
یک طرح بسیار مفید و البته نه چندان دشوار. مگر نه این که منطق (rationale) عنصر مرکزی شبکهی عناصر برنامهی درسی است؟(2) مگر نه این که یادگیرنده، بدون درک معنا و جایگاه یک درس، نمیتواند انگیزهای واقعی برای یادگیری داشته باشد؟ و ...
سؤالی که پیش میآید این است که تا به حال هیچ یک از برنامهنویسان درسی آموزش عالی به این فکر نیفتادهاند؟ مگر ندیدهاند خیل دانشجویانی را که اگر از آنها سؤالی از یک درس بپرسی، از باء بسمله تا تاء تمّت درس را از حذف برایت میگویند ولی اگر بپرسی این درس در بدنهی رشتهی شما چه نقشی دارد یا اصلاً رشتهی شما کجای جغرافیای پهناور علم قرار گرفته، عاجز میمانند؟
هر چند برخی دروس برخی رشتهها چنین نقشی دارند و یا بعضی اساتید پیدا میشوند چنین دغدغهای داشته باشند اما معرفی کامل و معنادار رشته به شکل یک رویهی رسمی در آموزش عالی ما دیده نمیشود. هر چند چه باک، که اگر از آن خیل دانشجویان مذکور بپرسی چرا نمیدانی، احتمالا پاسخ میشنوی: «برای من که دنبال مدرکام، چه اهمیتی دارد بدانم یا ندانم؟!» و اگر بگویی مگر درس نمیخوانی که کمکی به جامعهات یا خودت بکنی، ... و الخ
1) راستی دقت کردهاید بعضی رشتهها که اسم و رسم خاصی ندارند، چقدر برای امروز کشور ما مهم و حیاتی هستند؟ واقعاً آیا رشتههای مربوط به صنعت آب، نباید امروز جزء حساسترین و پررونقترین رشتههای دانشگاههای کشوری باشد که با بحران کشندهی آب در در گریبان است؟ (بماند که تمام دنیا با مسألهی آب مواجهاند و آینده پژوهان ریشهی جنگهای آینده را همین مسأله شمردهاند!) اما انصافاً امروز چه کسی به ذهنش خطور میکند نخبگان رشتهی ریاضی را به جای آن که بچپاند در جنةالمأوای برق شریف، به سمت رشتههای حوزهی آب سوق دهد؟!
ای آقا! این چه حرفی است؟ مؤدب باش! وقتی سرِ دانشجویان به مسائل مسخره و پیش پا افتادهی کشورهای مفنگیِ جهان سومی خودشان گرم شد، پس دیگر چه کسی "مرزهای علم" را در MIT و استنفورد و پرینستون و کمبریج و ... چگونه پیش ببرد و موجبات رفاه و سعادت بیشتر نوع بشر را فراهم آورد؟!
2) Akker, J. V. D. (2003). Curriculum Perspectives: An Introduction. in J.V.D. Akker, W. Kuiper & U. Hameyer, Curriculum Landscapes and Trends (pp 1-10). Springer
- ۱ نظر
- ۰۳ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۹