دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آموزش عالی» ثبت شده است

واقعا چرا که نه؟!

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ق.ظ

فصل امتحانات است و در حال مطالعه با یکی از دوستان هستیم که دانشجوی عمران آب و فاضلاب است. (1)

کتاب قطور «هیدرولوژی مهندسی» دکتر صفوی جلویش باز است و دارد با مسائلش دست و پنجه نرم می‌کند.

ناگهان سر بلند می‌کند و بی‌مقدمه می‌گوید:

«چقدر خوب می‌شد اگه یه درس اول کارشناسی داشتیم که کلّیات رشته‌مون رو به ما معرفی کنه. به ما می‌گفتن مثلا صنعت آب صفرش اینجاست، صدش اونجا! بعد برای رسیدن به صد به فلان و فلان و فلان چیز نیاز داریم. یعنی خلاصه یه نقشه ی کلی از رشته‌مون داشتیم، دقیقا می‌دونستیم کدوم درس کجای کار به دردمون می خوره ...»

یک طرح بسیار مفید و البته نه چندان دشوار. مگر نه این که منطق (rationale) عنصر مرکزی شبکه‌ی عناصر برنامه‌ی درسی است؟(2) مگر نه این که یادگیرنده، بدون درک معنا و جایگاه یک درس، نمی‌تواند انگیزه‌ای واقعی برای یادگیری داشته باشد؟ و ...

سؤالی که پیش می‌آید این است که تا به حال هیچ یک از برنامه‌نویسان درسی آموزش عالی به این فکر نیفتاده‌اند؟ مگر ندیده‌اند خیل دانشجویانی را که اگر از آن‌ها سؤالی از یک درس بپرسی، از باء بسمله تا تاء تمّت درس را از حذف برایت می‌گویند ولی اگر بپرسی این درس در بدنه‌ی رشته‌ی شما چه نقشی دارد یا اصلاً رشته‌ی شما کجای جغرافیای پهناور علم قرار گرفته، عاجز می‌مانند؟

هر چند برخی دروس برخی رشته‌ها چنین نقشی دارند و یا بعضی اساتید پیدا می‌شوند چنین دغدغه‌ای داشته باشند اما معرفی کامل و معنادار رشته به شکل یک رویه‌ی رسمی در آموزش عالی ما دیده نمی‌شود. هر چند چه باک، که اگر از آن خیل دانشجویان مذکور بپرسی چرا نمی‌دانی، احتمالا پاسخ می‌شنوی: «برای من که دنبال مدرک‌ام، چه اهمیتی دارد بدانم یا ندانم؟!» و اگر بگویی مگر درس نمی‌خوانی که کمکی به جامعه‌ات یا خودت بکنی، ... و الخ


1) راستی دقت کرده‌اید بعضی رشته‌ها که اسم و رسم خاصی ندارند، چقدر برای امروز کشور ما مهم و حیاتی هستند؟ واقعاً آیا رشته‌های مربوط به صنعت آب، نباید امروز جزء حساس‌ترین و پررونق‌ترین رشته‌های دانشگاه‌های کشوری باشد که با بحران کشنده‌ی آب در در گریبان است؟ (بماند که تمام دنیا با مسأله‌ی آب مواجه‌اند و آینده پژوهان ریشه‌ی جنگ‌های آینده را همین مسأله شمرده‌اند!) اما انصافاً امروز چه کسی به ذهنش خطور می‌کند نخبگان رشته‌ی ریاضی را به جای آن که بچپاند در جنةالمأوای برق شریف، به سمت رشته‌های حوزه‌ی آب سوق دهد؟!

ای آقا! این چه حرفی است؟ مؤدب باش! وقتی سرِ دانشجویان به مسائل مسخره و پیش پا افتاده‌ی کشورهای مفنگیِ جهان سومی خودشان گرم شد، پس دیگر چه کسی "مرزهای علم" را در MIT و استنفورد و پرینستون و کمبریج و ... چگونه پیش ببرد و موجبات رفاه و سعادت بیشتر نوع بشر را فراهم آورد؟!

2) Akker, J. V. D. (2003). Curriculum Perspectives: An Introduction. in J.V.D. Akker, W. Kuiper & U. Hameyer, Curriculum Landscapes and Trends (pp 1-10). Springer

چرا اساتید دانشگاه ما با هم تعامل ندارند؟

دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۳۶ ب.ظ

چندی پیش در یک نشست جمع و جور علمی، سخنران - که خود تجربه ی استادی دانشگاه را داشت - موضوعی را در حاشیه طرح کرد که برای من از متن جذاب تر و دغدغه آفرین تر بود: ذیل بحثِ نبود نظریه ی تربیتی در ایران، به این مسأله اشاره کرد که چرا اساتید دانشگاه ما با هم دعوای علمی نمی کنند؟! بحث علمی یعنی دعوا، یعنی قشون کشی! اساتید ما نظر یکدیگر را قبول ندارند (اگر احیاناً نظر علمی از برای خود داشته باشند!) اما اصلاً دیگری را قابل نمی دانند که بخواهند با او بحث کنند! این می آید سر کلاس حرف خودش را می زند، آن یکی حرف خودش را، در راهرو هم سلام و علیک و حال و احوال فرمالیته ای می کنند و می روند پی کار خودشان! مگر این که یک دانشجو خودش دنبال فهم چیزی برود که در این صورت هم از ترس این که مبادا آقای دکتر فلانی و خانم دکتر فلانی آزرده خاطر شوند، نمی تواند موضعی بگیرد و آخر به جای درست و حسابی نمی رسد! خلاصه، بحث علمی بین اساتید ما نیست.

این موضوع برای من جای سؤال بود؛ لذا هفته ی پیش، از فرصت تشکیل نشدن کلاس بهره بردم و دغدغه ام را با یکی از اساتید خوبمان مطرح کردم، که چرا اساتید ما با هم دعوا ندارند؟! در ادامه، برداشتی مختصر از بیانات (یا بهتر است بگوییم درددل های) استاد را - تا آن جا که در خاطرم مانده -می خوانیم...

درس سازمان و قوانین چگونه تدریس شود؟

دوشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۱۷ ق.ظ

درس سازمان و قوانین آوزش و پرورش دو واحد از کارشناسی مدیریت آموزشی را به خود اختصاص داده است. متاسفانه این درس به صورت یک واحد بی کاربرد و حفظی تلقی می شود که تنها نقش آن افزایش بار محفوظاتی ترم و کسب نمره است! درحالی که اهداف رفتاری این واحد درسی لازم است با الگویی شبیه به این اهداف تعریف شود:

  1. توصیف تحولات اساسی سازمان آموزشی کشور و رویکردهای آموزشی غالب بر قانونگذاری آموزشی در دوره های تاریخی مختلف
  2. اشاره به تغییرات اساسی سازمان و تصویب لوایح قانونی سرنوشت ساز و تعیین کننده در تاریخ آ.پ ایران و جهان و زمان دقیق آن ها (مانند تاسیس دارالفنون، قانون تعلیمات اجباری، اضافه کردن دوره راهنمایی تحصیلی، تغییرات نظام قدیم به جدید و ...)
  3. بیان محاسن و معایب سازمان و قوانین دوره های مختلف زمانی و داوری تفکر و عملکرد موضّعان و مجریان قانون مبتنی بر یک ساختار فکری و رویکرد تربیتی مشخص و دلخواه
  4. ریشه یابی مشکلات امروز نظام آموزشی در نارسایی سازمان و قوانین آموزش و پرورش دیروز
  5. تحلیل سازمان و قوانین فعلی و قوانین پیشنهادی آ.پ بر اساس تحولات آن در طول تاریخ ایران
  6. بیان تأثیر تحولات مهم جهانی بر سیر تطور سازمان و قوانینی آموزش و پرورش ایران
پر واضح است که این اهداف محقق نمی‌شود مگر با ایجاد تغییراتی اساسی در روش تدریس و خصوصا ارزشیابی. اولا رویکرد حفظی باید به رویکرد تحلیلی تبدیل شود و باور کنیم که تنها ارزش حفظیات این درس استفاده از آنها در ریشه یابی مشکلات امروز و تحلیل سازمان و قوانین فعلی با نگاهی آینده نگر است. بنا بر این، هرچند این امر جز با اشراف بر تحولات سازمانی و قانونی آ.پ محقق نمی شود، این اطلاعات ارزش ذاتی ندارند. در مواردی هم که به جزئیات این اطلاعات نیاز باشد، معمولا کسی به محفوظات خود تکیه نکرده و به منابع رجوع می کند؛ کاری که البته مستلزم حضور ذهن در کلیات است.

شکی نیست که این تغییر فاز باید به صورت شیبدار انجام شود و دانشجویان در طول دوره کارشناسی به صورت پله به پله تحلیل را بیاموزند. 
اهداف رفتاری فوق تا حدی اهداف غایی است و لا‌اقل در نظام آموزشی فعلی ما نباید توقع برآورده شدن آنها را در دوره کارشناسی داشته باشیم؛ بلکه باید سعی کنیم برنامه درسی را در دروس مشابه به این سمت و سو سوق دهیم.


* بعداً نوشت (93/10/18): بنا به تذکرات به جای استاد سازمان و قوانین آموزش و پرورش مان، تغییراتی در متن اعمال شد.

به دانشجوی علوم تربیتی چه باید درس داد؟

يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۹ ق.ظ
«من ترجیح می دهم سر کلاس مطلب غیرمرتبطی بگویم که به درد بچه ها بخورد تا این که درسی بدهم که گوشی تشنه ی شنیدن آن نیست. من چطور می توانم مطلبی به دانشجو درس بدهم که اصلاً دغدغه ی او نیست؟ چرا باید از فلان موضوع و بهمان مسأله بگویم که اصلاً حسی به آن ندارد؟ ...»
از زبان یک استاد دانشگاه در مورد برنامه ی درسی آموزش عالی بشنویم.

بیماری مهلک مدرک گرایی

پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۱۵ ق.ظ

دیشب در خدمت عزیزی بودیم که برای تحصیل به انگلستان رفته اند و چندی است در آن دیار روزگار می گذرانند. فرصت را غنیمت شمردم و در اثنای صرف شام و بعد از آن، شروع کردم به سؤال پرسیدن درباره ی سبک زندگی انگلیسی (مثل تغذیه و ساعات خواب و بیداری و اوضاع معیشتی و ...) و طبیعتاً بحث را به تحصیل و مسائل تربیتی کشاندم که نکات جالبی به دست آمد. یکی از دردهای ته نشین شده ای که به این مناسبت هم خورد و بالا آمد، بحث مدرک گرایی بود...