دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

کودکان مصرف کننده (3)

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۴ ق.ظ

نیازسازی، مرحله‌ی جدید تبلیغات

با گذشت زمان بسیار کوتاهی از الغای قانون منع تبلیغات برای کودکان، شاهد مرحلهی جدیدی از بازار کودک هستیم: رسانه، دیگر فقط تبلیغکنندهی محصولات موجود و افزایشدهندهی احساس نیاز به آنها نیست؛ بلکه با ایجاد نیازهای جدید و اشتهای کاذب برای کودکان، زمینهساز تولید محصولات جدید است: اسباببازیها، لباسها، خوراکیها و وسائلی که بر اساس فیلمها و کارتونها و شخصیتهای آنها تولید شدهاند و تنها به این دلیل به شدت مورد اقبال کودکان هستند که مزین به تصاویر یا اسامی کارتونها و بازیهای محبوبشان هستند. نیرومندترین احساسات و تعلقات کودکانه به خدمت گرفته میشوند تا سودهای هنگفت به ارمغان آورند.

 

تولیدکنندگان با دانستن نقش پررنگ روانشناختی شخصیتهای کارتونی در شخصیت و رشد و دلبستگی کودکان، به هر وسیلهای سعی میکنند برندها را وارد زندگی آنها کنند تا کشش آنها به سمت محصولات حفظ شود؛ کششی که کسی نمیتواند از آن ممانعت کند! وقتی کودک اصرار دارد خوراکیای بخرد که عکس باب اسفنجی دارد و بدون آن که ذرهای از آن امتحان کرده باشد، قسم میخورد که خوشمزهترین خوراکی دنیاست، چگونه میتوان مانع او شد؟

رسانه، سرگرمی و مدرسه به میدان می‌آیند

در این میان، صنعت رسانه و صنعت سرگرمی نیز با قدرت به کار خود ادامه میدهند: گنجاندن محصول به شکل افراطی در فیلمها و بازیها و برنامههای مختلف به چشم میخورد. این امر در فضای بازیهای اینترنتی به شدت چشمگیرتر است. ما شاهد نسل جدیدی از بازیهای رایانهای و اینترنتی هستیم که رسماً یک محصول خاص را تبلیغ میکنند و لذا advergames خوانده میشوند. همچنین، گوشیهای تلفن همراه کودکان وسیلهی تبلیغات فراوان است.

علاوه بر تبلیغ محصول، بسیاری از این بازیهای اینترنتی، کودکان را به خرید بیشتر و فرورفتن در فرهنگ مصرفی تشویق میکنند. بخش شیرین قصه اینجاست که توانایی فوقالعادهی کسب اطلاعات شخصی (مثل سن و جنس و ...) از سایتها و بازیهای مجازی، فرصتی برای تبلیغ بر اساس ویژگیها و سلائق شخصی فراهم میآورد. همچنین، وب 3 این امکان را فراهم آورده که هر صفحه، با توجه به اطلاعات شخصی و سابقهی جستجوی کاربر، خصوصیسازی شود و این، فرصت خوبی برای به حداکثر رساندن تأثیر تبلیغات است.

یکی دیگر از ظرفیتهای به کارگرفتهشده برای استفادهی تجاری از کودکان، ظرفیت مدارس است. با وجود تناقض آشکار هدف مدرسه که پرورش تفکر و استدلال است و هدف تبلیغات که سرکوب تفکر و وسوسه کردن برای خرید محصول است، مدارس نیز با سازوکارهایی همچون رادیو و تلویزیون تبلیغاتی مخصوص مدارس، بردن دانشآموزان مدارس به فروشگاههای بزرگ به عنوان اردو و ...، در این بازی درگیر شدهاند.

کودکان مصرف کننده (2)

جمعه, ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۹ ق.ظ

ظرفیت تجاری عظیم کودکان

در ابتدای مستند، ظرفیت عظیمی که در کودکان امریکایی با داشتن جمعیتی بالغ بر 52 میلیون نفر نهفته است بررسی می‌شود. قدرت خریدی که یک کودک دارد و پولی که مصرف می‌کند، علیرغم تصور، بیشتر از یک بزرگسال است. مخصوصاً در فرهنگ امروزی جامعه، خواست کودک بر تمام تصمیمات خرید خانواده تأثیر می‌گذارد؛ چه به لحاظ حق طبیعی‌ای که برای انتخاب کودک در نظر گرفته می‌شود و چه به لحاظ سازوکارهای عمیق تأثیرگذاری مانند عامل غر زدن1! این واقعیت، یک مژده‌ی بزرگ برای تولیدکنندگان است. خریدی که مستقیماً توسط کودکان انجام می‌شود، حدود 40 میلیارد دلار در سال محاسبه شده است؛ در حالی که خریدی که بزرگسالان تحت تأثیر کودکان انجام می‌دهند، 700 میلیارد دلار در سال است!

کودکان مصرف کننده

وقتی این مسأله را در کنار تأثیرپذیری فوق‌العاده‌ی کودکان از تبلیغات بررسی می‌کنیم، نتیجه محیرالعقول است. عرصه‌ی خالیِ ذهن کودک مانند اسفنجی است که هر مایعی را جذب می‌کند و دلِ صاف و ساده‌ی او را هر چیزی که چشم ببیند، به سرعت تسخیر می‌سازد. در این فضا، بازوهای تبلیغاتی شرکت‌های اقتصادی، با راهکارهایی چون برندسازی، قهرمان‌سازی، بازاریابی در مدارس، گنجاندن محصول2، بازاریابی پنهان و ... کودک را در فضای مملو از برندها و تبلیغات پر زرق و برق و فریبنده غرق می‌کنند. بدین شکل که در آنِ واحد از 6 جهت توسط رسانه‌های مختلف از تلویزیون و موبایل و آیپد و ... در قالب تبلیغات بازرگانی، فیلم‌ها و کارتون‌ها و بازی‌های رایانهای، به ذهن کودک حملهور می‌شود و او را اشباع می‌سازد. تداوم این بمباران تبلیغاتی باعث شکلدهی دائمی به ذهنیت و دلبستگی و عشق کودک در راستای منافع غول‌های سرمایه ای میگردد.

محدودسازی قانونی: تلاشی مذبوحانه

با پررنگ‌تر شدن این فضا بعد از دهه‌ی 1970، مقاومت‌هایی در برابر آن شکل میگیرد؛ چه، این تهاجم عظیم، چیزی نبود که از چشم یک ملت پنهان بماند. لذا در کمیسیون تجارت فدرال امریکا (FTC)، قانونی علیه تبلیغات بازرگانی برای کودکان زیر 17 سال وضع میشود. اما همان طور که انتظار میرود، عقلا و دلسوزان قوم، یارای مقابله با قدرت سرمایهداران را ندارند: در سال 1980 قانون بهبود کمیسیون تجارت فدرال تصویب میشود و به موجب آن، حق قانونگذاری در مورد بازاریابی کودکان، از FTC سلب میشود تا دیگر جرأت بیحرمتی به بت بزرگ سرمایه را نداشته باشد! قطعهی بعدی پازل در سال 1984 و توسط ریگان کامل شد. دولت راستگرای ریگان که تنها راه حل مشکلات اقتصادی را خلع ید دولت از قانونگذاری بر صنعت و بازار آزاد می‌دانست، با استدلالهایی در ظاهر در جهت منافع ملی، تمام قوانین تلویزیونی مربوط به کودکان را لغو کرد و به موجب این دو قانون، سرمایهداران و صاحبان رسانه، آسودهخاطر، فعالیت در بازار پر سود تبلیغات کودکانه را از سر گرفتند؛ به طوری که نرخ رشد سالانهی هزینهی مصرف کودکان، از 4 درصد (قبل از الغای قانون تبلیغات برای کودکان در سال 84) به 35 درصد افزایش یافت و رقم 4.2 میلیارد دلاری آن در سال 84، تا حدود سال 2008 به 40 میلیارد دلار رسید!


1. Nagging Factor

2. Product Placement

کودکان مصرف کننده (1): معرفی

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۸ ق.ظ

کودکان مصرف‌کننده

کودکان مصرف کننده: تجاری شدن کودکی 1

مستند کودکان مصرف کننده، مرثیه‌ای مختصر از مثنوی هفتاد من کاغذِ چالش‌های تربیت در جامعه‌ی پساصنعتی است؛ حکایت قربانی کردن کودکان به پای خدای سرمایه، توسط دو پاسدار همیشه بیدار سرمایه‌داری، یعنی جادوگر ماهری به نام رسانه و صنعت غول‌آسایی به نام سرگرمی. این مستند، کوشش بیدارگرانه‌ی جمعی از عقلای ملت امریکاست، ملتی که گرفتار چنگال‌های در دستکش مخملی پنهان امپریالیسم اقتصادی شده‌اند و هر لحظه با لذت و ولع و طمع بیشتری خود را فدای خداوندان سرمایه می‌کنند! چرا که به قول تافلر، سلطه با طعم موج سوم (یعنی در جامعه‌ی اطلاعاتی) با زور یا تطمیع اقتصادی صورت نمی‌گیرد که سلطه‌پذیر احساس خفت یا اجبار کند؛ بلکه از طریق تأثیرگذاری خودخواسته و با سلاح علم و رسانه انجام می‌گیرد.

در ایام آینده قصد داریم پرده‌پرده از این نمایش رنگارنگ را برایتان روایت کنیم. امید است که مفید فائده باشد. توجه داشته باشید که دیدن مستند بی‌تردید لطف دیگری دارد ولی سعی داریم با تبدیل تصاویر به کلمات، زمینه‌ی بحث و گفت‌وگوی بیشتر در این باره را فراهم کنیم؛ پس با قلم خود همراهمان باشید.

بخش اول مستند، با زیرنویس فارسی از سایت سیمافکر :

 


1. Consuming Kids: The Commercialization of Childhood

ماه رمضان؛ :) یا ;( ؟!

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۳ ب.ظ

ماه_رمضان

1) برداشت اول:

طنز در ادبیات فارسی همیشه جایگاه ویژه ای داشته است. می‌توان جوک‌های واتس‌اپی و وایبری امروز را هم امتداد همین طنزپردازی دانست. ملت ایران در ساختن جوک استعداد ویژه‌ای از خود نشان داده‌اند و این جوک‌ها علاوه بر خنده و انبساط خاطر، کارکرد دیگری هم دارند: مردم در لفافه‌ی این لطیفه‌ها، برخی تمایلات درونی‌شان را که اجازه‌ی بروز صریح ندارد به یکدیگر منتقل می‌کنند و به این شکل، یک تفکر یا تمایل و مطالبه را در جامعه ترویج می‌دهند و حفظ می‌کنند.

حتما شما هم این روزها از این قبیل جوک‌ها زیاد شنیده‌اید که: «چی میشد ماه‌های سال اینجوری بود: رجب، شعبان، هپ!» یا «خوب شد مث جمادی و ربیع که اول و ثانی دارن، ماه رمضون اول و ثانی نداره!» و «خوب شد محرم و صفر اسلام را زنده نگهداشتن؛ وگرنه ماه رمضان دخل مسلمونا رو آورده بود!» و ... هزار داستان و جوک دیگر که بین بچه مذهبی‌ها هم رواج دارد و همه‌ی آن‌ها به نوعی از سختی روزه گرفتن در روزهای بلند و گرم تابستان شکایت می‌کند.

2) برداشت دوم:

یکی از اساتید، در واپسین روزهای ماه شعبان توصیه می‌کردند: ما که قرار است چند روز دیگر، دعای سوزناک امام سجاد علیه‌السلام در وداع ماه مبارک را بخوانیم و باحسرت و ندامت، اشک بریزیم که «وای بر من، چه فرصتی را از دست دادم»، بیاییم در همین ابتدای ماه این دعا را مرور کنیم تا بفهمیم چه فرصتی به ما روی آورده است.

یکی از جملات امام سجاد علیه السلام در این دعا (دعای 45 صحیفه‌ی سجادیه)، این است که خطاب به این ماه (مثل یک عاشق که اندوهناک، در حال خداحافظی با معشوقش است) فرمودند:

«مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ، وَ أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ‏.»
چقدر بر مجرمان طولانی گذشتی ولی در دلهای مومنان باعظمت بودی.

3) خودارزیابی:

حال، ببینیم با فرا رسیدن عید سعید فطر، کدام حس را به این ماه عزیز داریم:
حس کسی که دارد با اشک و آه با محبوبش وداع می‌کند یا کسی که می‌گوید: آخیش! مردیم بابا! خوب شد تموم شدا!


حضرت می‌فرمایند: 
السّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً

خداحافظ، که وداع با تو از روى خستگى، و ترک روزه ‏ات از سر ملالت نیست.


پ.ن: این متن ابتدا در شبکه‌های اجتماعی مطرح شده بود و پس از ویرایشی مختصر، در وبلاگ آورده شد. متن اصلی در وبلاگ خاطرات و نظرات یک ایرانی ساکن لبنان، موجود است.