دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یارانه» ثبت شده است

اصل اساسی تربیت جعفری (علیه السلام)

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ب.ظ

مقدمه

یکی از مواهبی که خداوند ارزانی جهان تشیّع کرده، نفحات پربرکتی است که در ایام مختلف سال بر مؤمنان می‌وزد. این نسیم‌های رحمت، همان ایام الله هستند که به بهانه‌ی آن‌ها، دل‌های مکدّر از روزمرگیِ ما، به الماسِ یاد الهی جلا می‌گیرد. چه زیباست ایام شهادت ائمه‌ی اطهار علیهم السلام را - که از جمله‌ی این ایام الله اند - به عنوان یکی از جلوه‌های مهربانی خدا ببینیم که ما را بار دیگر متوجه زندگانی پرعبرت اولیای حق می‌کند، نه به عنوان روزهایی که در آن صدا و سیما مجبور است به جای موزیک‌های جلف، نواهای غم‌انگیز تکراری پخش کند!(1)

پیشوایان دین ما، شمع نورافشان وجود اقدسشان را سوختند تا دیدگان بشریت بر راه زندگی سالم (حیاة طیبة) بیناتر شود. چه مصائبی که بر آنان نرفت، تا این میراث جاودان را به نسل‌های بعد برسانند و بندگان خدا را از سرگشتگی و گمراهی نجات دهند(2). پس پرواضح است که آن چه ایشان را خوشنود می‌کند، این است که در ایام شهادتشان هم، در کنارِ ذکر مصائبی که در راه حق و حقیقت بر این خاندان رفته - که خود، وسیله‌ای لازم و پرقدرت برای تربیت نسل‌هاست - مستقیماً به معارف ناب اهل بیت نیز اشاره شود.

پس چه بی‌بهره‌اند آن‌ها که از ثمرات این علوم متصل به خزائن بیکران الهی، خود را محروم کنند و در شناخت انسان و جامعه و تربیت و ... به نظریه‌های مه‌آلود و ابطال‌پذیرِ علم مدرن اکتفا نمایند. همین قطرات محدودی که از دریای وسیع مکتب امام صادق علیه‌السلام به ما رسیده، وقتی دستمایه‌ی تلاش علمی دانشمندان یا مبنای جهاد عملی مربیان قرار گرفته، شاهکارها آفریده و چشم‌ها خیره کرده است؛ چه رسد به گنجینه‌های مدفون در دل تاریخش که دیر یا زود، با اشراقِ نورِ مهدوی منکشف خواهد شد، خدا ظهورش را در دل‌های ما و در جهان ما نزدیکتر گرداند.

سخن را طولانی نکنیم. آخر، فرصتی را که می‌تواند به تعمق در علوم مکتب امام صادق (صلوات الله علیه) صرف شود، حیف است به خواندن مطالب ما هدر دهید. پس، به سراغ اصل مطلب برویم:

اصل اول تربیت در مکتب جعفری (علیه‌السلام)

بسیاری از علما، در تربیت اسلامی، یک اصل مهم را عمده می‌کنند و ای بسا آن را مهم‌ترین حرف اسلام در مورد تربیت بدانند. در روایت زیر، اشاره‌ای به این اصل رفته است:

امام صادق علیه السلام: 

أکرِمُوا أولادَکُم وَ أحسِنُوا آدابَهُم یُغفَرْلَکُم.(3)

فرزندانتان را گرامى بدارید و آدابشان را نیکو کنید تا آمرزیده شوید.

بحث إکرام فرزند، که خود از نتایج مبنای انسان‌شناختی بسیار مهم قرآن یعنی کرامت انسانی است، به عقیده‌ی صاحب‌نظران تربیت اسلامی، از تأثیرگذارترین مسائل در شکل‌گیری شخصیت انسان و مهم‌ترین شکل‌دهنده‌های جنبه‌های مختلف وجود اوست. 

این موضوع، بحث مفصلی می‌طلبد و جا دارد کتاب‌ها و وبلاگ‌ها و وبسایت‌ها به آن اختصاص یابد.

در این جا، به معرفی یک کتاب در این باب اکتفا می‌کنیم:

کتاب کرامت نفس در تربیت کودک

نوشته‌ی استاد محمدتقی فیاض‌بخش

برای اطلاعات بیشتر، روی عکس کتاب کلیک کنید.

 


1) قصد جسارت به کلیّت صدا و سیما نیست؛ غرض انتقاد از رویکرد تصنعی و قشری‌گری این نهاد نسبت به مسائل مذهبی است که در اعیاد و عزاها جلوه‌ی بیشتری دارد. با این حال، تلاش‌های دست‌اندرکاران این نهاد واقعاً جای تشکر دارد و شک ندارم که اگر این کار را به امثال من سپرده بودند، صدها درجه از این که هست بدتر می‌شد. خداوند آنان را در این امر خطیر توفیق روزافزون دهد.

2) در زیارت اربعین سیدالشهدا علیه السلام می‌خوانیم: خدایا این حسین، خون قلبش را در راه تو داد تا بندگانت را از جهالت و سرگشتگی گمراهی نجات دهد.

3) وسائل الشیعه، ج 15، ص 195. بازیابی شده از: سایت کتابخانه‌ی احادیث شیعه

ماه رمضان؛ :) یا ;( ؟!

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۳ ب.ظ

ماه_رمضان

1) برداشت اول:

طنز در ادبیات فارسی همیشه جایگاه ویژه ای داشته است. می‌توان جوک‌های واتس‌اپی و وایبری امروز را هم امتداد همین طنزپردازی دانست. ملت ایران در ساختن جوک استعداد ویژه‌ای از خود نشان داده‌اند و این جوک‌ها علاوه بر خنده و انبساط خاطر، کارکرد دیگری هم دارند: مردم در لفافه‌ی این لطیفه‌ها، برخی تمایلات درونی‌شان را که اجازه‌ی بروز صریح ندارد به یکدیگر منتقل می‌کنند و به این شکل، یک تفکر یا تمایل و مطالبه را در جامعه ترویج می‌دهند و حفظ می‌کنند.

حتما شما هم این روزها از این قبیل جوک‌ها زیاد شنیده‌اید که: «چی میشد ماه‌های سال اینجوری بود: رجب، شعبان، هپ!» یا «خوب شد مث جمادی و ربیع که اول و ثانی دارن، ماه رمضون اول و ثانی نداره!» و «خوب شد محرم و صفر اسلام را زنده نگهداشتن؛ وگرنه ماه رمضان دخل مسلمونا رو آورده بود!» و ... هزار داستان و جوک دیگر که بین بچه مذهبی‌ها هم رواج دارد و همه‌ی آن‌ها به نوعی از سختی روزه گرفتن در روزهای بلند و گرم تابستان شکایت می‌کند.

2) برداشت دوم:

یکی از اساتید، در واپسین روزهای ماه شعبان توصیه می‌کردند: ما که قرار است چند روز دیگر، دعای سوزناک امام سجاد علیه‌السلام در وداع ماه مبارک را بخوانیم و باحسرت و ندامت، اشک بریزیم که «وای بر من، چه فرصتی را از دست دادم»، بیاییم در همین ابتدای ماه این دعا را مرور کنیم تا بفهمیم چه فرصتی به ما روی آورده است.

یکی از جملات امام سجاد علیه السلام در این دعا (دعای 45 صحیفه‌ی سجادیه)، این است که خطاب به این ماه (مثل یک عاشق که اندوهناک، در حال خداحافظی با معشوقش است) فرمودند:

«مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ، وَ أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ‏.»
چقدر بر مجرمان طولانی گذشتی ولی در دلهای مومنان باعظمت بودی.

3) خودارزیابی:

حال، ببینیم با فرا رسیدن عید سعید فطر، کدام حس را به این ماه عزیز داریم:
حس کسی که دارد با اشک و آه با محبوبش وداع می‌کند یا کسی که می‌گوید: آخیش! مردیم بابا! خوب شد تموم شدا!


حضرت می‌فرمایند: 
السّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً

خداحافظ، که وداع با تو از روى خستگى، و ترک روزه ‏ات از سر ملالت نیست.


پ.ن: این متن ابتدا در شبکه‌های اجتماعی مطرح شده بود و پس از ویرایشی مختصر، در وبلاگ آورده شد. متن اصلی در وبلاگ خاطرات و نظرات یک ایرانی ساکن لبنان، موجود است.

هدیه ی روز مادر

پنجشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۱:۱۸ ب.ظ

مامان عزیزم، سلام

ببخشید که نمی تونم هدیه ای درخور شما براتون تهیه کنم. حداقل کاری که می تونم بکنم اینه که احساسمو بیان کنم. لطفا روی ادامه ی مطلب کلیک کنید.


یارانه ...

سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۰۲ ب.ظ
یار

یک سال از بنا کردن این خانه می گذرد و ما در آن از همه چیز و همه کس گفتیم و شنیدیم إلا تو.
نه آن که از تو نگفته باشیم؛ ولی هر چه باشد تو صاحب خانه ای. سر سفره ی صاحب خانه حتی اگر کسی به ما غذایی تعارف کند و از او تشکر کنیم، نباید فراموش کنیم که تشکر اصلی باید از میزبان باشد. (1)
اجازه بده از این به بعد کمی بیشتر، از تو یاد کنیم.

می دانم این خانه را به نام تربیت بنا کرده ایم و درب آن به روی همه گشوده است.
و می دانم خیلی ها اگر وسط بحث تربیتی، وسط بحث جدی، وسط بحث علمی، نامی از تو و حرف های تو بیاید، اخم می کنند.
می دانم در این جهان، یاد کردن از تو و دستورات تو را، با لفظ شعار و ایدئولوژی و کهنه گرایی و ... مترادف کرده اند و -به قول آن که فیلسوفش می خوانند- تو را کشته اند!
و می دانم ما منسوبین به تو، کمکت که نکرده ایم هیچ، با خرابکاری هایمان مردم را از تو دورتر هم کرده ایم. (2)
می دانم که دین را امری سنتی تلقی می کنند و امر سنتی در دنیای علم مدرن، حق اظهار نظر ندارد.

اما چه کنم که همه کس، هر چه دارند از تو دارند. اگر از هگل و دکارت می خوانم، اگر از روسو و کانت می آموزم، اگر از دیویی و کلاپارد و مونته سوری ایده می گیرم، همه و همه هر بهره ای از حقیقت دارند از نور وجود تو دارند.
چه کنم که نمی توانم صرفاً با گذاشتن نام «ایدئولوژی و مذهب» بر دستورات تو، از تو گریزان باشم.
چه کنم که می بینم، وقتی همه مرا برای خودشان می خواهند، وقتی حتی بسیاری از فعالیت های علمی به ظاهر انسان دوستانه، تزویرگرانه در خدمت زور و زر صاحبان سرمایه و قدرت است (3)، تنها تو هستی که فقط و فقط مرا برای خودم دوست داری و برای خودم به من امر و نهی می کنی.
چه کنم؟
نمی توانم از تو نگویم از ترس این که مرا متحجر نخوانند. از تو گفتن، دل های پاک را نورانی می کند؛ ولو صاحب آن دل ها، میانه ی خوبی با لفظ «دین» نداشته باشند!
پس بگذار هوای خانه مان را معطر به نام تو کنیم ای یار، بگذار هر از گاهی، «یارانه» بنویسیم. نه یارانه ای که به خاطرش بر ما منت بگذارند و ما را از قطع شدنش بترسانند! بلکه یارانه ای که از یار است و ما را در فهم بهتر انسان و راه تربیت او یاری می دهد.

1) الحمد لله ربِّ العالمین
2) دیروز سوار تاکسی شدم، کمتر از مبلغ متداول مسیر کرایه گرفت. گفتم دیگر آدم ها زورشان می آید کمتر از هزار تومان بگیرند، حتی برای مسیری کوتاه. گفت: «آن ها دین دارند. من دین ندارم، وجدان دارم!» اگر خرابکاری ها و بخور بخور ها و خودخواهی ها یا ناآگاهی ها و شتاب زدگی های امثال ما نبود، آیا سیاست دشمن در تخریب چهره ی دین اینقدر مؤثر می افتاد؟!
3) شرح این مدعا مجال بسیار فراخی می طلبد و اثبات آن گفت و گویی بسیار طولانی. به عنوان یک نمونه ی کوچک (که البته به تنهایی نمی تواند ادعای ما را ثابت کند) نگاه کنید به مستند «کودکان مصرف کننده» ساخته شده توسط Media Education Foundation. برای دانلود مستند با زیر نویس فارسی: رک. سیمافکر