شکل گیری حب و بغض (کنه تربیت دینی 2)
اخیراً با گروهی دانشجو و طلبه به یک منطقه ای روستایی رفته بودیم و برای تعدادی دانش آموز دبستانی کلاس هایی داشتیم. تجربه ی زیبا و مفیدی بود و برای من یک دوره کارآموزی تربیتی.
خوب یادم می آید قبل از شروع کلاس ها، با سایر مربیان، مختصری درباره ی دغدغه ای که در مطلب کنه تربیت دینی به آن اشاره شد، صحبت کردم. این که شاید تربیت دینی صحیح مخصوصاً برای کودکان، چیزی غیر از آموزش مفاهیم مذهبی به معنای رایج آن باشد؛ این که شاید القای روحیه ی نظم باوری و ایجاد ملکه ی احترام، مهم تر از آموزش شعر "من بچه شیعه هستم" و "اصول دین" باشد و ... در سراسر دوره هم بخش مهمی از دغدغه هایم این بود که چگونه باید مباحثی از اخلاق و آداب را در یک دوره ی دو هفته ای برای بچه های دبستانی جا انداخت. اما حضور افراد با تجربه مانع از آن بود که ما ایده های خام خود را روی بچه های طفل معصوم پیاده کنیم؛ لذا، آن چه در عمل اتفاق افتاد، چندان به اولویت های من نزدیک نبود: اجرای سرود من بچه شیعه هستم (!) و دو سرود مذهبی دیگر، داستان زندگی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، کاردستی و نقاشی مذهبی و ... (البته سعی شد در قالب داستان و کاردستی، بعضی مفاهیم اجتماعی مانند احترام و محبت به دیگران و روحیه ی علاقه به تمیزی و عمران روستا نیز منتقل شود.)
با این که هنوز بر لزوم بازنگری در تربیت دینی تکیه دارم، همراهی با اساتید در این سفر نکته های بسیاری به من آموخت و مطالب مهمی را به من یادآوری کرد. از آن جمله باید به اهمیت جهت دهی به گرایش های متربی یا ایجاد حب و بغض های صحیح اشاره کرد. در ادامه توضیحی در این باره ذکر می شود.
دوره ی کودکی، دوره ی شکل گیری علاقه هاست. و می دانیم که تربیت کامل باید ناظر به هر سه بعد بینش، گرایش و کنش باشد. اگر دل فرد در خردسالی به سمت آن چه که باید گرایش پیدا کند، پرورش او بر مبنای آن محبت آسان می گردد. از منظر ما، مهم ترین حب، دوست داشتن اولیای معصوم خدا علیهم السلام و مهم ترین بغض، دشمن داشتن دشمنان آنان است که: لا حبیب إلا هو و أهله. اگر حب اهل بیت در دل کسی باشد و او آن ها را به عنوان الگوهایی دوست داشتنی بشناسد، بخش مهمی از کمال را پیموده است. (چرا که آنان به غایت انسانیت رسیده اند و رؤوس هر ارزشی که بخواهیم به فرد آموزش دهیم در سیره ی آنان قابل بازیابی است)
نباید فراموش کنیم که اگر ما در شکل دهی الگوهای عاطفی کودک اقدام نکنیم و آن را به تعویق بیندازیم، دیگران بی کار ننشسته اند و از طرق مختلف محبوب های مطلوب خود را در دل کودک به وجود می آورند. سیل تبلیغات رسانه ای (از طریق کارتون ها و اسباب بازی ها و لوازم التحریر و ...) به هیچ وجه اجازه نمی دهد خانه ی دل کسی از محبوب ها خالی بماند؛ لذا سادگی است اگر با اقتدا به روسو بگوییم هنر مربی در تربیت، ایجاد یک حصار دور کودک و پرهیز از هر گونه آموزش است. (نگاه کنید به: امیل، ژان ژاک روسو) رعایت تدریج و پرهیز از صراحت مخرب در تربیت دینی اصل مهمی است؛ ولی این اصل نباید ما را از ایجاد بایسته های عاطفی و مصونیت افزایی در برابر تهدیدهای عاطفی غافل کند.