دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

چرا ما نسل به نسل خمود تر می شویم؟

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۴۴ ب.ظ

تا به حال دقت کرده اید که نسل به نسل اراده ی بچه ها و جدیت آن ها در زندگی کمتر و کمتر می شود؟ اصطلاح « ... هم ... های قدیم» هر چند خیلی اوقات به مزاح استفاده می شود، گاهی معنای دقیق و دردناکی در دل نهفته دارد: جامعه به قهقرا رفته است! این مدعا نیاز به شاهد و مدرک ندارد، اگر قدری جوانی پدرانمان را با جوانی خودمان، زندگی بچه های دهه ی 60 را با زندگی بچه های دهه ی 80 یا دغدغه های نسل دوم انقلاب را با دغدغه های نسل سوم و چهارم انقلاب مقایسه کنیم، تفاوت های آشکاری در زمینه های مختلف می بینیم: از عُرضه و جَنم و کفایت، تا پیگیری و مطالعه و جدیت، تا پایداری و صبر و مقاومت و ...

دلیل این تغییرات چیست؟ در ادامه به ذکر یکی از علل احتمالی این پدیده می پردازیم.

شکی نیست که از آغاز مدرنیسم و با انقلاب صنعتی، "توسعه"(1) به عنوان یکی از مفاهیم اصولی در تمدن بشری شناخته شد و رفاه، غایت قصوای بنی آدم. بخشی از این رویکرد به رفاه، تحت تأثیر تحولات نظری عصر روشنگری مانند استقرار اندیشه ی انسان محوری و بخشی از آن عملاً با پیشرفت فناوری به وجود آمد. با افزایش ناگهانی و سریع امکانات معیشتی، انسان مدرن در مواهب مادی غرق شد و البته هر لحظه با نوشیدن از این آب شور، تشنه تر. و راحت تر زندگی کردن - اگر چه همواره یکی از خواسته های بشر بود - به منزله ی هدف متعالی انسان و منشأ تمام تلاش ها و قانون گذاری ها و نظام های حقوقی و اخلاقی در آمد. همه ی کارها به نحو معجزه آسایی آسان شد و همه ی اجناس به وفور در اختیار مردمان قرار گرفت.(2) همه ی افراد، حتی سنتی ترین آن ها، در مقابل این غول شگفت آور سر تعظیم فرود آوردند. اینگونه تمدن بشری بر پایه ی راحت طلبی شکل گرفت و امروز هم با همین مبنا به پیشرفت ادامه می دهد.

از نتایج منطقی رفاه به معنایی که ذکر شد، کم شدن همّت و جدیت است. به دلایل مختلف. ساده ترین دلیل این که با غوطه ور شدن انسان در میان ماشین ها و ابزارهایی که او را از هر گونه تحرک بدنی معاف می دارند، اراده ی انسان که به شدت به تحرک جسمانی وابسته است، تحلیل می رود.

اگر ادبیاتمان درون دینی باشد می توانیم راحت تر سخن بگوییم:

شرط ظهور گوهره ی انسانیت و تعقل و الوهیت آدمی، مهار شدن حیوانیت اوست. هر چه انسان بتواند امیال طبیعی خود را تحت امر خود در آوردف به هدف انسانیت نزدیکتر شده است. مضامین مؤید این معنی، در متن دین به وفور دیده می شود. به عنوان نمونه به این روایت ازامیرالمؤمنین علیه السلام توجه کنید: 

«نِظَامُ الدِّینِ مُخَالَفَةُ الْهَوَى» 

نظام دین مخالفت کردن با هوای نفس است (غررالحکم/9152)

وقتی کسی به حیوانیت خو گرفت، عقل او در پس حجاب خواهد رفت: کَم مِن عَقلٍ أسیرٍ تحتَ هویً أمیر ... 

آیا می توان رفاهی که در توسعه منظور است را چیزی جز تأمین نیازهای حیوانی بشر دانست؟ راحت طلبی همان جرثومه ایست که ریشه ی همت را در ما خشکانده است و روز به روز با فراخ تر شدن جولانگاهش، بیش از پیش ما را مورد هجمه قرار می دهد. پدران و مادران ما برای هر مقصودی باید هزار و یک رنج بدنی متحمل می شدند. مثلاً باید هیزم جمع می کردند، خاکه زغال می خریدند، در گرما و سرما آتش روشن می کردند و ... تا یک وعده غذا حاضر شود. اما امروز هر نیازی با کوچکترین دستورهای الکترونیکی مرتفع می شود. حتی برای باز کردن درب منزل لازم نیست از ماشین پیاده شویم و برای پایین کشیدن شیشه ی ماشین نمی خواهد ذره ای به ماهیچه های دستمان زحمت بدهیم. و -به قول علما- هَلمَّ جرّاً! (3)

آیا این تنبل شدن ها و راحت طلبی ها در اراده و همت ما مؤثر نیست؟ آیا کاهش میل به مطالعه در جوانان ما به این ربطی ندارد؟ (بزرگتر ها یادشان می آید که حجم کتاب های درسیشان در مقایسه با امروز چقدر بود و چقدر مطالعه ی اضافی داشتند! رک: کتاب‌ها چقدر غریب‌اند...) آیا بی صبری ها و ناسازگاری های نسل جوان نسبت به پدرانشان بی ارتباط با این امر است؟ آیا ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی نوجوانان امروز ریشه در غیر این معضل دارد؟ بد نیست در این جا چند خطی از سخنان آقای پناهیان (4) را با هم بخوانیم:

«وقتی ما جلوی این راحت‌طلبی را نگرفتیم، جلوی شهوت‌پرستی را هم نمی‌گیریم. بسیاری از خانواده‌های مذهبی، گله‌مند هستند از اینکه: «بچۀ ما تا چهارده سالگی کم و زیاد بچۀ خوبی بود، و حتی نماز می‌خواند. نه تنها خیلی از رفتارهای ناخوب را نداشت، بلکه رفتارهای خوب هم داشت. اما کم کم سر و گوشش دارد می‌جنبد، کم کم دنبال رفقای ناباب است، از لذّت حرام چشم نمی‌پوشد و دارد بداخلاقی می‌کند.» بررسی که می‌کنی می‌بینید در این خانواده از هفت تا چهارده سال، پدر و مادر فرصت داشته‌اند که این بچه را از راحت‌طلبی جدا کنند. اما چون بچه‌اش را دوست دارد، می‌گوید بگذار بچه‌ام «راحت» باشد. از مدرسه آمده، می‌گوید بگذار جورابش را دربیاورم، بگذار غذایش را برایش آماده کنم. راحت‌طلبی بچه را باهاش مخالفت نکرده. حالا چهارده سالش شده است، و دیگر با شهوات آشنا شده. بچه‌ای که در دوران ادب بین هفت تا چهارده سال ادب نشده، و راحت‌طلبی بیشتر برایش جا افتاده، الان یک دفعه‌ای می‌خواهی بهش بگویی با شهواتت مخالفت بکن، قبول نمی‌کند. بهش می‌گویی بیا نماز بخوان، قبول نمی‌کند. چرا؟ آیا چون ایمان ندارد؟ نه به خدا، ایمان دارد. آیا محبّت به اهل‌بیت(ع) و اولیاء خدا ندارد؟ چرا، دارد، می‌بینی که محرم‌ها کم نمی‌گذارد برای امام حسین(ع)، اما کاهل‌نمازی می‌کند. اما دست‌درازی می‌کند به سوی گناه.»

(برای مطالعه ی کل این سخنرانیِ بسیار ارزشمند -که حتماً بخوانید و توصیه به خواندن آن کنید- رک: http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13930117001262)

بله، سبک زندگی غرب زده ی ما باعث این مشکلات شده. و ما باید سعی کنیم این نقطه ضعف بسیار مهم را در تربیت خود و دیگران رفع کنیم. 

یکی از راه های جبران این نقیصه، توجه به ورزش است. مجبوریم به دلیل گریزناپذیری استفاده از فناوری، خود و متربیان خود را با ورزش منظم و سنگین، از خطرات این سبک زندگی تن آسا دور کنیم. (همان طور که خودِ غرب متمدن روی این امر تأکید دارد- لااقل به لحاظ اهمیت جسمانی آن) و راه های دیگر هم در مبارزه با این راحت طلبی باید در پیش گرفت. 

«برای خود جوان هم سخت شده است که با گناه و با شهوات مبارزه کند. یکی از دلایل اساسی‌اش این است که از هفت تا چهارده سال، کسی او را ادب نکرده. گفتند: «حالا بچۀ خوبی است، بگذار طبق میل خودش رفتار بکند، حالا کار خاصی که انجام نمی‌دهد، جنایت خاصی که انجام نمی‌دهد.» لذا قبل از اینکه در چهارده سالگی برای بچه‌ها «جشن تکلیف» گرفته بشود که سنّت خوبی است، باید در هفت سالگی «جشن ادب» گرفته بشود برای بچه‌ها؛ پدر و مادر مسئولیت‌هایی را به بچه بدهند. از آن راحتیِ قبل از هفت سالگی بچه را با منطق و محبّت خارج کنند

نکند فرزندانمان را در هجوم ابزارهایی که بلاشک روح تلاش را در آن ها می خشکاند، رها کنیم و اجازه دهیم این غنچه های پاک، شکفته نشده پژمرده گردند. نکند اجازه دهیم این سیر سرسام آور تن پرستی، تمدن ما را به انحطاط بکشاند. (5)


(1) برای درک جنبه هایی دیگر از مفهوم توسعه: رک. توسعه و مبانی تمدن غرب، شهید سید مرتضی آوینی

این هم پیوند نسخه ی تصویری کتاب: http://dl.irpdf.com/ebooks/Part7/www.irpdf.com(3232).pdf

البته نگاه به توسعه و فناوری مدرن، طیفی است که می توان شهید آوینی را نزدیک به سر طیف به حساب آورد.

(2) در مورد مردمان صحبت می کنیم؛ پس شبه انسان های ساکن اراضی مستعمره که بعداً با عنوان جهان سومی جزء مردمان شدند منظورمان نیست!

(3) البته پر واضح است که حداقلی از امکانات مادی برای رشد لازم است و اسلام همواره روی توجه به این حداقل ها (که گاهی اتفاقاً بسیار دقیق و دشوار فراهم می شود) تأکید داشته. این مضامین اسلامی همه و همه روی همین امر تأکید دارد که جسم مرکب روح است و عقل سالم جز در بدن سالم نتواند بود: لا رهبانیّة فی الإسلام - دستور لزوم خوردن گوشت و مواد غذایی مناسب - اوصیکم بتقوی الله و نظم أمرکم - النظافة من الإیمان - سعادت دانستن بزرگی خانه و زیبایی همسر و ...

(4) قطعاً نام این بزرگوار نباید باعث شود نگرشی سیاسی به سخنانشان داشته باشیم. انظر الی ما قال.

(5) شاید بگویید پس چرا اروپا و امریکا که مهد دنیاپرستی مدرن اند به انحطاط کشیده نشده اند و برعکس، با سرعت به توسعه ادامه می دهند؟ جواب این است که سیاست گذاران و مدیران و گردانندگان این ممالک، به هیچ وجه از کسانی نیستند که عمری تن به آسایش داده باشند. بر عکس، نخبگان سیاسی و علمی در سراسر جهان همان هایند که بیشترین سختی ها را در راه موفقیت به جان می خرند. یادمان باشد، در غربی که نام آن را بعضاً با لذت و شهوت تداعی می کنیم، مدارسی وجود دارد که در آن ها تلویزیون دیدن ممنوع است، دختران و پسران از هم جدایند و بسیاری قوانین سخت گیرانه ی دیگر (شبیه شرعیات اسلامی!) حکمفرماست و همین مدارس اند که سیاست مداران و مدیران جامعه را تربیت می کنند. هر انسان عاقلی می فهمد از آن مدارسی که داستان های عشقی و جنایی فیلم های هالیوودی در آن رخ می دهد، هیچ پُخی بیرون نمی آید! (البته بر فرض این که چنین مدارسی اصلاً وجود داشته باشند!) و واضح است که افراد بدنه ی جامعه ی مدرن، متأسفانه گوهر انسانیت خود را در هیاهوی ماده پرستی گم کرده اند و البته -از بعضی لحاظ ها- به انحطاط گراییده اند و چه چیز برای حکمرانان سودجو بهتر از یک ملت خمود و تن پرور؟!

نظرات (۲)

"جامعه به قهقرا رفته است! این مدعا نیاز به شاهد و مدرک ندارد"
این جمله، یکی از مصادیق به قهقرا رفتن جامعه ی ماست؛ هیچ مدعایی نیست که به شاهد و مدرک نیاز نداشته باشد؛ هیچ مدعایی.
پاسخ:
احسنت به این دقت.
بله. این سخن نیاز به شاهد دارد خصوصاً اگر یک معنای حداکثری از آن قصد کنیم. اما منظور ما از قهقرا تنها در زمینه ی اراده و همت جوانان بوده، آن هم عموم جوانان و جریان کلی جامعه.که البته نیاز به مدرک دارد؛ ولی به نظر می رسید مخاطبان در این مورد با نویسنده هم نظر باشند و نیاز به اقناع ایشان نباشد و لذا مستقیماً سراغ تعلیل رفتیم.
ممنون
عید غدیر امسال (93/02/23)
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی نگاههای محدود و غیرواقعی به جوانان کشور و تمرکز بر معدود ناهنجاریهای موجود خاطرنشان کردند: هنجار عمومی ملت ایران و جوانان، هنجاری دینی و علاقه مند به اسلام و قرآن و معنویت و میهن و ملیت است و این موضوع را هیچگاه نباید نادیده گرفت.
 
ایشان گفتند: جوانان کشور ما، جوانهای خوبی هستند و باید تلاش کنیم تا این جوانان، خوب بمانند و در مسیر صحیح به پیش روند و برای آینده کشور مفید واقع شوند.
پاسخ:
البته که اینطور است. جوانان امروز ما و - به امید حضرت حجت - جوانان فردای ما نیز پایبند به ارزش ها و در مسیر ارتقا هستند و خواهند بود ان شاء الله.
اما این پایبندی به ارزش ها که من دارم والله زمین تا آسمان با آن پایبندی که پدرانم داشته اند فرق می کند. با امارات فراوان این مطلب را لااقل در مورد 60 درصد دیگر هم سن و سال هایم نیز صادق می دانم.
یادمان باشد رهبر انقلاب در سخن گفتن درباره ی جوانان وظیفه ای دارد و ما - به عنوان کسانی که حل مشکلات نظام آموزشی قرار است به ما محول شود- وظیفه ای دیگر. مخاطب او عموم مردم اند و مخاطب ما متصدیان تعلیم و تربیت. او باید در عین راهبری، امید بدهد و ما باید مشکلات و خلأها را فریاد بزنیم. (البته همان طور که عرض شد در گوش ذیربطان)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی