در مطلب پیشین صحبت از حرکت های مثبت و موفق در فضای تعلیم و تربیت شد.
یک نمونه از این حرکت ها که در نیم قرن اخیر در کشور ما اتفاق افتاده تأسیس مدارس علوی است.
عمده ی خوانندگان عزیز با مدرسه ی علوی آشنایی دارند یا لااقل اسم آن را شنیده اند.(1) با این حال سعی می کنیم در مطالب آتی، در مورد تأسیس علوی و اصول و روش های تربتی مد نظر مرحوم علامه و همچنین خلاقیت های تربیتی علوی نکاتی تقدیم شود.
سخن گفتن از علوی و تلاش های تربیتی مرحوم علامه از حوصله ی این مطلب خارج است و آن چه در این مطلب قصد بیان آن را داریم، این است که تأسیس علوی و مدارس مشابه، یک جوانه بود. جوانه ای که بعداً توسط فرزندان علوی و دیگران رشد کرد و منجر به ایجاد یک شبکه از مدارس موفق شد که بی شک، نیروهای بسیاری برای جامعه تربیت کرده اند. و این تجربه یک ظرفیت بزرگ است که ما موظفیم آن را در مقیاس های مختلف مورد بررسی قرار دهیم و نظام آموزش و پرورش کشور و بلکه جهان را از برکات آن بهره مند سازیم. (2) در بیان اهمیت این مطلب همین بس که استاد نامداری چون پروفسور شکوهی پس از مطالعه ی کتاب «وصایای استاد» (وصیت نامه ی فرهنگی و تربیتی استاد علامه کرباسچیان) فرموده بودند:
«من فکر می کنم اگر در خدمت آقای علامه بودم، بیشتر استفاده می کردم تا این که اروپا رفتم. ... من بازنشست شده ام و سمتی هم ندارم و زمانی که بخواهم تملق بگویم گذشته وحالا هیچ چیز جز رضایت خدای متعال نمی خواهم. آقای علامه مرا تصفیه کرد. چرا کتاب های ایشان را درس نمی دهند؟ این ها باید به زبان های فرانسه و انگلیسی ترجمه شود... هرچند من آقای علامه را فقط یک جلسه در مدرسه ی نیکان دیدم ولی من با ایشان و آقای روزبه زندگی می کنم. خوش به حال شاگردان علامه و روزبه که محضر آن دو را درک کردند.» (3)
1) اکثریت ما نام علوی را با مسائلی تداعی می کنیم که واقعاً از شأن حقیقی آن خارج است. شاید به مدرسه ی علوی کنونی انتقاداتی وارد باشد، ولی این انتقادات در حیطه ی
اهداف تربیت است و آن چه در این گفتار مد نظر ماست، عمدتاً روش های تربیتی و ایده های بدیع در آموزش و پرورش است. چه زشت و نابخردانه است که ما به بهانه ی وجود کمبودهایی در یک مجموعه، کل موفقیت های آن را نادیده بگیریم و خود را از دستاوردهای مثبت آن محروم کنیم. کسی که علوی را درست بشناسد و بفهمد که راهکار برون رفت از بسیاری معضلات کنونی آموزش و پرورش را می توان از ایده های علامه و یارانش استخراج کرد، واقعاً افسوس می خورد که چرا به خاطر بعضی حواشی، متفکران ما در تعلیم و تربیت این ظرفیت عظیم را به فراموشی سپرده اند، غفلتی که اگر عمدی باشد، خیانت به نظام آموزش و پرورش جامعه ی اسلامی است!
2) چندی پیش، یکی از اساتید مطرح علوم تربیتی که مسؤولیت اجرایی هم دارند، ضمن انتقاد از فضای آکادمیک کشور که از تجارب عملی مثبت غافل است، به مدارس علوی اشاره کردند و گفتند چرا ما در آموزش و پرورش از این تجربه ی 60 ساله بهره نمی گیریم؟ چرا این تجربه را به فضای آکادمیک وارد نمی کنیم؟ در دنیا، یک تجربه ی موفق ده ساله را سریع تبدیل به الگوی علمی می کنند ولی ما تجربه ای به این قدمت را رها کرده ایم.
البته شاهد دانشجویانی بوده ایم که آوازه ی علامه به گوششان خورده و موضوع پایان نامه هایشان را در این زمینه انتخاب کرده اند ولی تعدادشان نسبت به عظمت کار علامه بسیار محدود است.