از مصادیق شترگاوپلنگ بودن نظام آموزشی ما
همان طور که همیشه گفته اند، جامعه ی ما در یک برزخ میان سنت و مدرنیته قرار دارد: «لا إلی هؤلاء و لا إلی هؤلاء!» و این باعث تضادهای جالبی در ابعاد مختلف شده.
یکی از این تضادهای خنده دار، بحث زنان در جامعه ی امروزی است. از طرفی می خواهیم ارزش های مربوط به حجاب را کاملاً حفظ کنیم و از طرفی نگرانیم نکند در دنبال کردن آرمان های اومانیستی تمدن نوین، از دنیا عقب بمانیم! که بحث در این زمینه بسیار است.
دختربچه ای مشغول انجام دادن تکالیف مدرسه اش بود و غرق حل مسائلِ - به زعم خودش پیچیده ی - ریاضی. استادی با دیدن او، رو به من کرد و با خنده ای آکنده از درد و شکوِه گفت:
"آخه درس و مشق های دخترها و پسرها باید مثل هم باشه؟!"
و چه سؤال متینی! واقعاً آیا جامعه ی امروز ما انتظارات یکسانی از زن و مرد دارد که آموزش پسران و دختران یکسان باشد؟ (1)
واقعاً کدام یک از تعلیماتی مدرسی ما، ذره ای به ارتقای زندگی آینده ی دختران کمک می کند؟ (بگذریم که به زندگی پسران هم کمک نمی کند! ولی در مورد آموزش مختص دختران غفلت سهمگین تری صورت گرفته.)
(1) البته بسیاری در مواجهه با این سؤال، نگاهی عاقل اندر سفیه به ما می کنند که: "بله، جامعه چنین انتظاری ندارد؛ ولی هر چه می کشیم از همین تحجر و تبعیض جنسیتی است. شما می خواهید یکسانی زن و مرد، همین یک ذره رنگ و بوی تمدن و انسانیت را هم از آموزش و پرورش ما حذف کنید؟!"
و این موضوع (دیدگاه ما نسبت به جنسیت که مبنای بسیاری از تجویزهای تربیتی و اجتماعی است) باید در مجال دیگری بحث شود.
- ۲ نظر
- ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۳۸