یار
یک سال از بنا کردن این خانه می گذرد و ما در آن از همه چیز و همه کس گفتیم و شنیدیم إلا تو.
نه آن که از تو نگفته باشیم؛ ولی هر چه باشد تو صاحب خانه ای. سر سفره ی صاحب خانه حتی اگر کسی به ما غذایی تعارف کند و از او تشکر کنیم، نباید فراموش کنیم که تشکر اصلی باید از میزبان باشد.
(1)
اجازه بده از این به بعد کمی بیشتر، از تو یاد کنیم.
می دانم این خانه را به نام تربیت بنا کرده ایم و درب آن به روی همه گشوده است.
و می دانم خیلی ها اگر وسط بحث تربیتی، وسط بحث جدی، وسط بحث علمی، نامی از تو و حرف های تو بیاید، اخم می کنند.
می دانم در این جهان، یاد کردن از تو و دستورات تو را، با لفظ شعار و ایدئولوژی و کهنه گرایی و ... مترادف کرده اند و -به قول آن که فیلسوفش می خوانند- تو را کشته اند!
و می دانم ما منسوبین به تو، کمکت که نکرده ایم هیچ، با خرابکاری هایمان مردم را از تو دورتر هم کرده ایم.
(2)
می دانم که دین را امری سنتی تلقی می کنند و امر سنتی در دنیای علم مدرن، حق اظهار نظر ندارد.
اما چه کنم که همه کس، هر چه دارند از تو دارند. اگر از هگل و دکارت می خوانم، اگر از روسو و کانت می آموزم، اگر از دیویی و کلاپارد و مونته سوری ایده می گیرم، همه و همه هر بهره ای از حقیقت دارند از نور وجود تو دارند.
چه کنم که نمی توانم صرفاً با گذاشتن نام «ایدئولوژی و مذهب» بر دستورات تو، از تو گریزان باشم.
چه کنم که می بینم، وقتی همه مرا برای خودشان می خواهند، وقتی حتی بسیاری از فعالیت های علمی به ظاهر انسان دوستانه، تزویرگرانه در خدمت زور و زر صاحبان سرمایه و قدرت است
(3)، تنها تو هستی که فقط و فقط مرا برای خودم دوست داری و برای خودم به من امر و نهی می کنی.
چه کنم؟
نمی توانم از تو نگویم از ترس این که مرا متحجر نخوانند. از تو گفتن، دل های پاک را نورانی می کند؛ ولو صاحب آن دل ها، میانه ی خوبی با لفظ «دین» نداشته باشند!
پس بگذار هوای خانه مان را معطر به نام تو کنیم ای یار، بگذار هر از گاهی، «یارانه» بنویسیم. نه یارانه ای که به خاطرش بر ما منت بگذارند و ما را از قطع شدنش بترسانند! بلکه یارانه ای که از یار است و ما را در فهم بهتر انسان و راه تربیت او یاری می دهد.
1) الحمد لله
ربِّ العالمین
2) دیروز سوار تاکسی شدم، کمتر از مبلغ متداول مسیر کرایه گرفت. گفتم دیگر آدم ها زورشان می آید کمتر از هزار تومان بگیرند، حتی برای مسیری کوتاه. گفت: «آن ها دین دارند. من دین ندارم، وجدان دارم!» اگر خرابکاری ها و بخور بخور ها و خودخواهی ها یا ناآگاهی ها و شتاب زدگی های امثال ما نبود، آیا سیاست دشمن در تخریب چهره ی دین اینقدر مؤثر می افتاد؟!
3) شرح این مدعا مجال بسیار فراخی می طلبد و اثبات آن گفت و گویی بسیار طولانی. به عنوان یک نمونه ی کوچک (که البته به تنهایی نمی تواند ادعای ما را ثابت کند) نگاه کنید به مستند «کودکان مصرف کننده» ساخته شده توسط Media Education Foundation
. برای دانلود مستند با زیر نویس فارسی: رک. سیمافکر