سروش: یک قطرهی آب در درون خانه ...
دیروز، به طور اتفاقی چشمم به خبری
خورد که مرا سخت، خوش آمد!
مدتهاست اخبار نرمافزارها و زیرساختهای رسانهای ملی را رصد میکنم.
چرا که میدانم ملیسازی شبکههای انتقال داده (برای دادههایی که مبدأ و مقصدشان
درون کشور است) اولاً چقدر به بهبود سرعت و کیفیت شبکهی ارتباطی کمک میکند(1)
و ثانیاً چه نقش پررنگی در خودکفایی اطلاعاتی و امنیتی کشور دارد.
برنامکهایی از قبیل بیسفون، سلام، فانوس، انار، قاصدک و غیره، با درجات توفیق و
اقبال عمومی متفاوت، نتیجهی تلاشهای هموطنانمان در زمینهی برنامکهای ارتباطی
تلفن همراه بوده. امثال ما حامیان #تولید_ملی و #خودکفایی_در_زیرساختهای_رسانهای
، همینها را نیز مورد حمایت قرار میدادیم و اطرافیان را به استفاده از آنها -
ولو در کنار برنامکهای متداول خارجی و فقط به نیت دادن بازخورد و کمک به بهبود-
تشویق میکردیم. ولی انصافاً اگر واقعگرایانه نگاه کنیم، هیچ کدام از این برنامکهای
ایرانی یارای رقابت با رقبای خارجی خود از قبیل تلگرام، واتس اپ و ... را نداشتند.
حتی با وجود امکاناتی فوقالعاده (مثلا تماس صوتی با هر شماره تلفی حتی تلفن ثابت
در برنامک بیسفون)، نمیدانم چه چیزی آنها را از گردونهی رقابت با رقیبان خارجیشان
بیرون میکرد. آنها عمدتا (علاوه بر باگهای جزئی و کمبودهای کوچک) رابط کاربری (user interface)
زیبا و جذابی نداشتند و بر خلاف امثال تلگرام - که آدم را بدون آن که کار خاصی داشته
باشد، جذب میکنند و در محیط خود نگه میدارند- کاربر را از خود خسته میکردند!
بیمعطلی
آن را دانلود کردم و فکر میکردم مثل همیشه با یک اپ متوسط روبهرو خواهم شد که
این بار، به جهت پشتوانهی خوبی که دارد (صدا و سیما) کمی قویتر است؛ اما با دیدن
فضای برنامه، نظرم عوض شد و به طور جدی به آن امیدوار شدم! به همهی شما عزیزان –
مخصوصاً کسانی که داعیهی عِرق ملّی یا دغدغهی خودکفایی جامعهی اسلامی دارند-
توصیه میکنم این برنامک را نصب و استفاده کنید. هر چند ممکن است اشکالات و باگهای
جزئی در آن دیده شود و راه درازی تا موفقیت کامل در پیش داشته باشد، اما اولاً استقلال
اطلاعاتی و امنیتی کشور و عمل به قاعدهی نفی سبیل(2)، به تحمل این اشکالات جزئی (که
واقعا در مورد این برنامک هم چندان معتنا به نیست) میارزد و حیف است همین یک قطرهی
آب درون خانهی خود را به بهانهی جوی آب خارجیها از دست بدهیم:
کاریز درون جان تو میباید کز عاریهها تو را دری نگشاید
یک قطرهی آب در درون خانه به زان جویی که از برون میآید (3)
ثانیاً بهبود و تسریع توسعهی این برنامک جز با حمایت ما میسر نیست. این حمایت هم برای عموم به این اشکال است:
- عضو شدن و بالا رفتن تعداد کاربران که به طور مستقیم با روحیه و احساس وظیفهی توسعهدهندگان مرتبط است.
- قدردانی از تیم توسعهدهنده
- دادن بازخورد اصلاحی که بدون شک در بهبود زیرساختی، امنیتی، فنی و زیباییشناختی برنامک مؤثر است.
- تشویق دیگران به استفاده از این نرمافزار و انجام موارد 1 تا 3
1) کرهی جنوبی با داشتن سرعت اینترنتی بالغ بر 20 گیگابایت بر ثانیه، رکورددار سرعت اینترنت در جهان است. (منابع متعدد است، از جمله: http://www.statista.com/statistics/204952/average-internet-connection-speed-by-country/ ) این کشور همچنین یکی از کشورهای شاخص در داشتن شبکهی ملی اطلاعات است که گفته میشود درصد بالایی از تبادلات داده در این کشور درونمرزی است و متخصصان، این ویژگی زیرساختی را در بالا بودن سرعت اینترنت مؤثر میدانند.
2) قاعدهی نفی سبیل طبق آیهی «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً» (141 نساء) بیان میکند که کافران نباید بر جامعهی اسلامی استیلاء داشته باشند. از همین رو، فقهای اسلامی اشتغال به مشاغلی را که مورد نیاز جامعهی اسلامی است واجب کفایی میدانند تا دست مسلمانان جلوی اجانب دراز نباشد. (تعاملات به معنای استیلاء نیست. البته مرز آن در جامعهی امروز ظریف شده است.) حال، چرا پزشکی و مهندسی و ... مورد نیاز جامعه و واجب کفایی باشد ولی داشتن شبکهی اجتماعی - که در جامعهی اطلاعاتی امروز، بسیار غلبه آور است- اینگونه نباشد؟!
3) استاد ما شعر را این طور میخواندند. البته اصل مصراع سوم در دفتر ششم مثنوی معنوی به این شکل است: یک چشمهی آب در درون خانه
ولادت شمس حقیقی،شمس الشموس،سازنده شمس و مولاناها،دافع شرور از مومنان، واسطه فیض و رحمت خدای مهربان بر عالمیان،ناجی مسعفین جهان؛حضرت مهدی
بقیةالله(عج) بر شما و جمیع عالمیان مبارک باد[گل]
[گل]الا ای باد شبگیرم بیار اخبار شمس الدین
خداوندم ولی دانی تو از اسرار شمس الدین
کسی کز نام او بر بحر بیکشتی عبر یابی
چو سامندر ز مهر او روی در نار شمس الدین
کرامتها که مردان از تفاخر یاد آن آرند
به ذات حق کز آن دارد هماره عار شمس الدین
یکی غاری است کاندر وی ز سِرّ سِرّها وحی است
برون غار حق حارس، درون غار شمس الدین
ز جسم و روحها بگذر حجاب عشق هم بردر
دو صد منزل از آن سوتر ببین بازار شمس الدین
اَیا روحی ترفرف فی فضاء العشق و استشرف
و طرفی جنه الاسرار من انوار شمس الدین
قلایدهای در دارد بناگوش ضمیر من
از آن الفاظ "وحی" آسای شکربار شمس الدین
ایا ای دل تو آن جایی که نوشت باد وصل او
ولیکن زحمتش کم ده مکن آزار شمس الدین
بصر در دیده بفزاید اگر در دیده ره یابد
به جای توتیا و کحل ناگه خار شمس الدین
به هر سویی چو تو ای دل هزاران زار دارد او
مپندار از سر نخوت تویی بس زار شمس الدین
به لطف خویش یک چندی مهار اشترش دادت
وگر نه خود کی یارد آن که باشد یار شمس الدین
زهی فرقی از آن روزی که پیشش "سجده" می کردم
که آن روزی که می گفتم بد این جا پار شمس الدین
خرابی دین و دنیا را نباشد هیچ اصلاحی
مگر از لطف بیپایان، وَز هنجار شمس الدین
شب تاریک تو ای دل نبیند روز را هرگز
مگر از "نور" و از اشراق آن رخسار شمس الدین
عجب باشد که روزی من بگیرم جام وصل او
شوم مست و همیگویم که من خمار شمس الدین
که بخت من چنان خفتهست که بیداری ندارد رو
مگر از بخت و اقبال چنان بیدار شمس الدین
نبودت پیش از این مثلش نباشد بعد از این دانم
ز لوحِ سِرّها، واقف و زان هشیار شمس الدین
بزد خود بر در امکان که "مانندش برون ناید"!
ز اوصاف بدیع خویش خود مسمار شمس الدین
یکی جوبار روحانی است که "جانها جان از او یابند"!
شده حاکم به کلیه بر آن جوبار شمس الدین[گل]