کودکان مصرف کننده (2)
ظرفیت تجاری عظیم کودکان
در ابتدای مستند، ظرفیت عظیمی که در کودکان امریکایی با داشتن جمعیتی بالغ بر 52 میلیون نفر نهفته است بررسی میشود. قدرت خریدی که یک کودک دارد و پولی که مصرف میکند، علیرغم تصور، بیشتر از یک بزرگسال است. مخصوصاً در فرهنگ امروزی جامعه، خواست کودک بر تمام تصمیمات خرید خانواده تأثیر میگذارد؛ چه به لحاظ حق طبیعیای که برای انتخاب کودک در نظر گرفته میشود و چه به لحاظ سازوکارهای عمیق تأثیرگذاری مانند عامل غر زدن1! این واقعیت، یک مژدهی بزرگ برای تولیدکنندگان است. خریدی که مستقیماً توسط کودکان انجام میشود، حدود 40 میلیارد دلار در سال محاسبه شده است؛ در حالی که خریدی که بزرگسالان تحت تأثیر کودکان انجام میدهند، 700 میلیارد دلار در سال است!
وقتی این مسأله را در کنار تأثیرپذیری فوقالعادهی کودکان از تبلیغات بررسی میکنیم، نتیجه محیرالعقول است. عرصهی خالیِ ذهن کودک مانند اسفنجی است که هر مایعی را جذب میکند و دلِ صاف و سادهی او را هر چیزی که چشم ببیند، به سرعت تسخیر میسازد. در این فضا، بازوهای تبلیغاتی شرکتهای اقتصادی، با راهکارهایی چون برندسازی، قهرمانسازی، بازاریابی در مدارس، گنجاندن محصول2، بازاریابی پنهان و ... کودک را در فضای مملو از برندها و تبلیغات پر زرق و برق و فریبنده غرق میکنند. بدین شکل که در آنِ واحد از 6 جهت توسط رسانههای مختلف از تلویزیون و موبایل و آیپد و ... در قالب تبلیغات بازرگانی، فیلمها و کارتونها و بازیهای رایانهای، به ذهن کودک حملهور میشود و او را اشباع میسازد. تداوم این بمباران تبلیغاتی باعث شکلدهی دائمی به ذهنیت و دلبستگی و عشق کودک در راستای منافع غولهای سرمایه ای میگردد.
محدودسازی قانونی: تلاشی مذبوحانه

با پررنگتر شدن این فضا بعد از دههی 1970، مقاومتهایی در برابر آن شکل میگیرد؛ چه، این تهاجم عظیم، چیزی نبود که از چشم یک ملت پنهان بماند. لذا در کمیسیون تجارت فدرال امریکا (FTC)، قانونی علیه تبلیغات بازرگانی برای کودکان زیر 17 سال وضع میشود. اما همان طور که انتظار میرود، عقلا و دلسوزان قوم، یارای مقابله با قدرت سرمایهداران را ندارند: در سال 1980 قانون بهبود کمیسیون تجارت فدرال تصویب میشود و به موجب آن، حق قانونگذاری در مورد بازاریابی کودکان، از FTC سلب میشود تا دیگر جرأت بیحرمتی به بت بزرگ سرمایه را نداشته باشد! قطعهی بعدی پازل در سال 1984 و توسط ریگان کامل شد. دولت راستگرای ریگان که تنها راه حل مشکلات اقتصادی را خلع ید دولت از قانونگذاری بر صنعت و بازار آزاد میدانست، با استدلالهایی در ظاهر در جهت منافع ملی، تمام قوانین تلویزیونی مربوط به کودکان را لغو کرد و به موجب این دو قانون، سرمایهداران و صاحبان رسانه، آسودهخاطر، فعالیت در بازار پر سود تبلیغات کودکانه را از سر گرفتند؛ به طوری که نرخ رشد سالانهی هزینهی مصرف کودکان، از 4 درصد (قبل از الغای قانون تبلیغات برای کودکان در سال 84) به 35 درصد افزایش یافت و رقم 4.2 میلیارد دلاری آن در سال 84، تا حدود سال 2008 به 40 میلیارد دلار رسید!
1. Nagging Factor
2. Product Placement
- ۱ نظر
- ۱۹ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۹