دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

فضایی خودمانی برای طرح دغدغه های تربیتی

دغدغه های تربیت

«لأن یهدی اللهُ بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعَت علیه الشمس _ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، برای تو از هر آنچه خورشید بر او می تابد برتر است.» (رسول اکرم صلی الله علیه و آله)
آدمی، حاصل تربیت است و تنها تربیت است که از بنی آدم، انسان می سازد.
جامعه، محصول تربیت تک تک اعضای آن است و مشکلات آن، ناشی از عدم تربیت صحیح.
بر آنیم تا با فراهم آوردن فضایی دوستانه، اندکی بیش از پیش به این بحث اساسی بپردازیم، رهنمودهای بزرگان این عرصه را نقل کنیم و نظرات و دغدغه های تربیتی خود و شما را به بحث بگذاریم. باشد که جرقه هایی در اذهانمان بیفتد و آتش عشق به تربیت و تعلیم، این شغل مقدس پاکان، در ما شعله ور تر گردد.

google+
آخرین نظرات

چرا روستاهایمان دارند طراوتشان را از دست می دهند؟

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۵۶ ب.ظ

یکی از مسائلی که روستاهای کشور با آن دست به گریبانند، مهاجرت جوانان روستا به شهر است. در سفری که به شهرستان نهبندان داشتیم، این امر کاملاً به چشم می خورد. روستاها عموماً راهنمایی و دبیرستان ندارند، جوانان روستا به تشویق والدین برای ادامه ی تحصیل به شهر می روند، جذب شهر می شوند و دیگر به جز برای عید دیدنی به روستایشان باز نمی گردند! تا حدی که بسیاری از روستاها رفته رفته از جوانان خالی شده و سکنه ای ندارد جز پیرمردان و پیرزنانی که چند صباحی بیش زحمت کار طاقت فرسا سر زمین و چراگاه بر دوششان نیست.

مهاجرت جوان یعنی خالی شدن روستا از نیروی کار و فقدان نیروی کار یعنی تعطیلی مشاغل روستایی و تعطیلی مشاغل روستایی یعنی قطع شدن یکی از بازوهای توانمند و ارزنده ی تولید در کشور. و این، تنها یکی از پیامدهای مهاجرت روستاییان به شهر است.

این مشکل علل متعددی دارد ولی یکی از عوامل آن که به ما مربوط می شود می تواند فقدان آموزش های مخصوص روستا باشد.

جوانی را تصور کنید که در شهر لیسانس گرفته. در هر رشته ای. کدام یک از آموزش هایی که در دوره ی دبیرستان و دانشگاه دیده او را برای کار در روستا مهیا می کند؟ اصلاً کدام درس یا دوره ی آموزشی است که او را - مستقیم یا غیر مستقیم - به مهاجرت ترغیب نکند؟ ممکن است به رشته هایی همانند توسعه ی روستایی، مهندسی کشاورزی، مدیریت تولیدات روستایی و ... اشاره کنید؛ اما به دلیل فقدان هدایت تحصیلی، عموم متقاضیان روستایی به رشته های با منزلت گرایش دارند و نه به رشته هایی که به آن نیاز دارند و دانشجویان این رشته ها نیز - اگر حاضر به کار در روستا شوند - کاری از پیش نخواهند برد؛ که مدیریت چگونه بدون نیروی کار ممکن است؟

در هر حال به نظر می رسد جای آموزش و پرورش مخصوص روستا در نظام آموزشی ما خالی است. 

امیدوارم با کمک شما، در آینده مطالبی درباره ی این موضوع به تدریج گردآوری شود.

ضمناً این مطالب صرفاً از مشاهده و استقراء به دست آمده؛ لذا هیچ بعید نیست کلاً ناصواب یا لااقل ناقص باشد. پس: اگر بینی که نابینا و چاه است ...

رسانه و تربیت

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۵۹ ب.ظ

اثر عمیق رسانه های جمعی - خصوصاً رسانه های مجازی - بر زندگی قرن 21 چیزی نیست که کسی از آن بی اطلاع باشد.

یکی از دغدغه های این وبلاگ، بررسی آثار رسانه بر ساختارهای تربیتی جامعه ی امروز است.

(به عنوان اولین مطلب نگاه کنید به: پشت پایی به گذشته ی سیاه، نقدی از دکتر وحید یامین پور در مورد الگوسازی فیلم و کارتون برای کودکان و نوجوانان)


دوستان، این جا جای طرح دغدغه های شماست،

مطالب خود را درباره ی رسانه و تربیت از طریق تماس با من به وبلاگ ارسال کنید.

شکل گیری حب و بغض (کنه تربیت دینی 2)

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۴ ب.ظ

اخیراً با گروهی دانشجو و طلبه به یک منطقه ای روستایی رفته بودیم و برای تعدادی دانش آموز دبستانی کلاس هایی داشتیم. تجربه ی زیبا و مفیدی بود و برای من یک دوره کارآموزی تربیتی. 

خوب یادم می آید قبل از شروع کلاس ها، با سایر مربیان، مختصری درباره ی دغدغه ای که در مطلب کنه تربیت دینی به آن اشاره شد، صحبت کردم. این که شاید تربیت دینی صحیح مخصوصاً برای کودکان، چیزی غیر از آموزش مفاهیم مذهبی به معنای رایج آن باشد؛ این که شاید القای روحیه ی نظم باوری و ایجاد ملکه ی احترام، مهم تر از آموزش شعر "من بچه شیعه هستم" و "اصول دین" باشد و ... در سراسر دوره هم بخش مهمی از دغدغه هایم این بود که چگونه باید مباحثی از اخلاق و آداب را در یک دوره ی دو هفته ای برای بچه های دبستانی جا انداخت. اما حضور افراد با تجربه مانع از آن بود که ما ایده های خام خود را روی بچه های طفل معصوم پیاده کنیم؛ لذا، آن چه در عمل اتفاق افتاد، چندان به اولویت های من نزدیک نبود: اجرای سرود من بچه شیعه هستم (!) و دو سرود مذهبی دیگر، داستان زندگی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، کاردستی و نقاشی مذهبی و ... (البته سعی شد در قالب داستان و کاردستی، بعضی مفاهیم اجتماعی مانند احترام و محبت به دیگران و روحیه ی علاقه به تمیزی و عمران روستا نیز منتقل شود.)

با این که هنوز بر لزوم بازنگری در تربیت دینی تکیه دارم، همراهی با اساتید در این سفر نکته های بسیاری به من آموخت و مطالب مهمی را به من یادآوری کرد. از آن جمله باید به اهمیت جهت دهی به گرایش های متربی یا ایجاد حب و بغض های صحیح اشاره کرد. در ادامه توضیحی در این باره ذکر می شود.

شکل گیری اعتماد در کودک

چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۴۹ ق.ظ

از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نقل شده:

أحِبُّوا الصِّبیانَ و ارحَموهم، و إذا وعَدتُموهم شیئاً فًفوا لهم، فَإنَّهم لایَدرونَ إلا أنّکم تَرزُقونَهُم. (1)

کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنان وعده دادید، به آن وفا کنید؛ زیرا آنان روزى دهنده ی خود را کسى غیر از شما نمی ‏دانند. (یا به عبارت دقیق تر: چیزی نمی دانند إلا این که شما روزی دهنده ی آنان هستید)

این فرمایش رسول اکرم به بحث حساسی در تربیت کودک اشاره دارد: ایحاد ملکه ی اعتماد و طمأنینه.

کودک والدین خود را مسؤول تهیه ی روزی می داند. (اعم از مادی مانند غذا و معنوی مانند محبت و توجه) اگر از دوره ی خردسالی ببیند پدر و مادرش مایحتاج او را فراهم می کنند، روحیه ی اطمینان و دلگرمی در او به وجود می آید. اما اگر به دفعات با کوتاهی پدر و مادر مواجه شود، گونه ای ترس و دلهره ی دائمی و نگرانی از آینده در او پدید می آید و او را در بزرگسالی دچار مشکلات مختلفی می کند. توجه شود که روزی مادی اگر چه مهم است، ولی این جا چندان مورد توجه نیست؛ بلکه تأکید روایت بر محبت، توجه و وفای به عهد است. فراهم آوردن سطح حداقلی از احتیاجات مادی قطعاً عامل مهمی در شکل گیری روحیه ی اعتماد است؛ اما بعد از این سطح حداقلی، آن چه اهمیت دارد توجه، محبت، احترام و کرامت است. (2)

کودکی که به دفعات از پدر و مادر بی توجهی و اهانت مشاهده کند، چگونه ممکن است روانی آرام و مطمئن داشته باشد؟ وقتی طرحواره ای که از مراقب اولیه و نزدیکترین افرادش در ذهن او شکل گرفته، غیر قابل اتکا باشد، چگونه می تواند به دیگر افراد اعتماد کند؟ (ن.ک. اولین جمله از کنه تربیت دینی) آیا چنین فردی می تواند به راحتی روحیه ی توکل و تفویض را در خود پیاده کند؟ آیا آرامش - که مربیان بزرگ آن را شرط اساسی رشد مادی و معنوی می دانند - برای او به این راحتی حاصل می شود؟



1. کافى ، ج 6، ص 49، ح 3 (برگرفته از hadith.net)

2. ناگفته پیداست، همان طور که کوتاهی در برآوردن نیازهای کودک، بی اعتمادی و دلهره ی دائمی در او ایجاد می کند، زیاده روی در این امر نیز ممکن است به مسائلی چون وابستگی بیش از حد، تنبلی، بی دردی و ... منجر شود که مشکلاتی بس خطیر در پی دارد.

کُنه تربیت دینی

دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱ ب.ظ

چرا در جامعه ی ما که ادعای مسلمانی داریم، 70 درصد روابط اجتماعی مبتنی بر بی اعتمادی است؟ چرا اخلاق رانندگی در میان ما غایب است؟ چرا قانون گریزی در جامعه ی ما قانون شده؟ چرا دروغ از لوازم جدایی ناپذیر زندگی های ماست؟ چرا رشوه جزء سازوکارهای معمول روندهای اداری است؟ چرا میان ما احترام متقابل کمرنگ است؟ و و و ...

این سؤالات به ذهن هر کس که دغدغه ی فرهنگ دارد خطور می کند. در ادامه ی مطلب کوشیده ایم به یکی از عوامل ضعف اخلاقی در جامعه اشاره کنیم.

من چگونه من شدم؟

دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ

یکی از نکاتی که چندی است ذهنم را مشغول کرده این است که من - با تمام مختصات و ویژگی های کنونی ام - چگونه و تحت تأثیر چه عواملی ساخته شده ام. تقریباً مهم ترین علت طرح این مسأله در این فضا، استفاده از نظرات شما است. اما برای آن که مقصود از عنوان مبهم «چگونه من شدن» کمی مشخص شود لازم است چند خط مرا تحمل کنید. خواهشم از شما این است که بعد از تأمل، نظرتان را در این مورد بفرمایید.

اهمیت تربیت کودک

چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۳۴ ب.ظ
إنَّ الغصونَ إذا قوَّمتَها اعتدَلَت                      و لیسَ ینفَعُکَ التقویمُ بالخشبِ

چوب تر را چنان که خواهی پیچ                   نشود خشک چز به آتش راست

80 درصد شخصیت انسان، در سنین قبل از 11 سال شکل می گیرد.

60 تا 70 درصد شخصیت کودک در سن 3 تا 6 سالگی شکل می گیرد.

کمتر کسی است که گزاره هایی با این مضامین نشنیده باشد. اهمیت تربیت کودک مسأله ایست که از قدیم نظر متفکرین تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده. از حکمای کهن تا روان شناسان امروز، همه و همه بر این نکته تأکید دارند که بخش عمده ای از شاکله ی شخصیتی انسان، متأثر از  تجارب سنین خردسالی و نوجوانی اوست. نظریه ی اندیشمندانی چون فروید و پیاژه - صرف نظر از انتقادات وارده به آن ها- به روشنی گواه حساسیت سن کودکی است.
پس اگر قرار باشد در راه ساختن انسان های بزرگ و ارتقای فرهنگ جامعه گامی برداشته شود، سرمایه گذاری بر پرورش کودکان، بدون شک اساسی ترین اقدام خواهد بود. اگر می خواهیم دامن فرهنگ عمومی مان از لکه ی ننگِ دروغ، رشوه، دشمنی، بی نظمی، خودخواهی، بی مسؤولیتی و هزاران مشکل اخلاقی دیگر پاک شود، راهی جز تربیت کودکان و نوجوانان نداریم. امام صادقعلیه السلام در پاسخ فردی که از بی نتیجه بودن تلاش های تبلیغی اش شکوه می کرد، فرمودند:
«علیکَ بالأحداث فإنّهم أسرع إلی کلِّ خیر»
اما آن چه اهمیت و پیچیدگی موضوع را دو چندان می کند این است که هر چه سن متربی کمتر باشد، شکل گیری او شدیدتر و از طرف دیگر، تربیت او پر رمز و راز تر خواهد بود. شناخت رفتار صحیح با کودکان -که کوچک ترین آن ها بزرگترین تأثیر را در آینده ی آن ها می گذارد- بسیار مشکل است و جز با جد و جهد فراوان به دست نمی آید. لذا یکی از دغدغه های اصلی ما باید مطالعه و بحث درباره ی تربیت کودک باشد. امید است به اتکای معارف عمیق الهی و با کمک گرفتن از دانش بشری، بتوانیم به نتایج کاربردی در تربیت کودک برسیم.

نخبه گرایی در اسلام

جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۴۱ ق.ظ

یکی از اساتید بسیار عزیز و بزرگوارم که مدت ها بر سبیل اهمال و بی معرفتی از ایشان خبر نگرفته بودم (هر چند حقیقتاً یادشان از دل نرفته بود) بر من منت گذاشتند و ایمیلی به حقیر ارسال کردند. ایشان در این ایمیل با استناد به آیه ای از قرآن کریم، اسلام را دینی نخبه گرا خوانده بودند. گفتنی است ایشان مدافع آریستوکراسی بودند (نظریه ی افلاطون در باب حکومت که پادشاه حکیم(1) را حاکم آرمان شهر معرفی می کند و خلاصتاً حکومت را شایسته ی نخبگان می داند.) این نگاه استاد بزرگوارم به نخبه گرایی، تأثیر آشکاری نیز بر طرز نگاه من داشته است و یکی از دغدغه های اصلی من در آموزش و پرورش، تربیت نخبگان است.

بیماری مهلک مدرک گرایی

پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۱۵ ق.ظ

دیشب در خدمت عزیزی بودیم که برای تحصیل به انگلستان رفته اند و چندی است در آن دیار روزگار می گذرانند. فرصت را غنیمت شمردم و در اثنای صرف شام و بعد از آن، شروع کردم به سؤال پرسیدن درباره ی سبک زندگی انگلیسی (مثل تغذیه و ساعات خواب و بیداری و اوضاع معیشتی و ...) و طبیعتاً بحث را به تحصیل و مسائل تربیتی کشاندم که نکات جالبی به دست آمد. یکی از دردهای ته نشین شده ای که به این مناسبت هم خورد و بالا آمد، بحث مدرک گرایی بود...

سلام!

سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۱۴ ب.ظ

سلام به همه ی دغدغه مندان و دردمندان عرصه ی تربیت و تعلیم.


این وبلاگ بهانه ایست برای سرودن، سرودن دردهایی نهفته در ضمیر: درد تربیت کودکان و نوجوانان و - قبل از آن- درد تربیت خود.

پس با توکل بر مدد الهی و التجا به صاحب عصر (عجل الله تعالی فرجه)، مربی واقعی انسان ها، آغاز می کنیم این سرودن را.

و از شما عزیزان، به ویژه اساتید محترم تعلیم و تربیت می خواهیم که ما را از نقد و نظر مشفقانه ی خود محروم نسازید.


پروردگارا، به کرم خود ما را در این راه پر فراز و نشیب یاری فرما.